حرزهای چشم زخم
دعاى حفاظت از چشمزخم :وارد شده : آیه و ان یکاد بخوانند،و نیز از حضرت
صادق علیه السّلام روایت شده:چون بترسد چشم او در کسى،یا چشم کسى در
او،اثر بگذارد،سه مرتبه بگوید:
ما شآءَاللَّهُ لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِ الْعَظیمِ
آنچه خدا خواست شد،نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ.
و وارد شده:هرگاه کسى خود را به شکلى نیکو آراست،وقتى از منزل مىرود دو قل
اعوذ[یعنى سورههاى قل اعوز بربّ الفلق و قل اعوذ بربّ النّاس ]بخواند،تا
چیزى به اذن اللّه تعالى به او زیان نرساند.و نیز براى دفع چشمزخم وارد
شده: دستها را برابر صورت بردارد،و سورههاى حمد و توحید و دو قل اعوذ را
بخواند،و دست بر پیشانى بکشد. و همچنین دعاى پناه از چشمزخم:
اَللّهُمَّ رَبَّ مَطَرٍ حابِسٍ وَ حَجَرٍ یابِسٍ وَ لَیْلٍ دامِسٍ وَ
رَطْبٍ وَ یابِسٍ رُدَّ عَیْنَ الْعایِنِ عَلَیْهِ فى کَبِدِهِ وَ نَحْرِهِ
وَ مالِهِ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ
الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ اِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ
حَسیرٌ
خدایا اى پروردگار باران زندانى و سنگ خشک و شب تار،و تر و خشک،چشم چشمزن
را به خودش بازگردان،در جگر و گلو و دارایىاش،پس بازگردان دیده را،آیا
مىبینى شکافى؟،سپس دیده را دوباره بازگردان.دیده به سویت باز مىگردد
ناتوان و درمانده دعای پناهی دیگر:
اَللّهُمَّ ذَا السُّلْطانِ الْعَظیمِ وَالْمَنِّ الْقَدیمِ وَالْوَجْهِ
الْکَریمِ ذَا الْکَلِماتِ التّامّاتِ وَالدَّعَواتِ المُسْتَجابات عافِ
فُلاناً مِنْ اَنْفُسِ الْجِنِّ وَ اَعْیُنِ الاِْنْسِ
خدایا صاحب سلطنت بزرگ،و احسان دیرینه،و جلوه کریم، دارنده کلمات کامل،و
دعاهاى مستجاب،فلان را از نفسهاى جنّ و چشمهاى انس،سلامت کامل بخش
این دعایى است که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله براى حسنین علیهما السّلام
خواند،و به اصحاب خود فرمود:زنها و اولاد خود را با این کلمات پناه
دهید.دعاى پناه چشمزخم براى حیوانات و غیر آنها:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظیمِ عَبَسَ
عابِسٍ وَ شَهابَ قابسٍ حَجَرَ یابِسٍ رَدَدْتُ عَیْنَالعایِنِ عَلَیْهِ
مِنْ رَاءْسِهِ اِلى قَدَمَیْهِ اَخَذَ عَیْناهُ قابِضٌ بِکِلاهُ وَ عَلى
جارِهِ وَاَقارِبِهِ جِلْدُهُ دَقیقٌ وَ دَمُهُ رَقیقٌ وَ بابُ
الْمَکْرُوهِ تَلیقُ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ ثمَّ
ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ اِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ
هُوَ حَسیرٌ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانىاش همیشگى است، به نام خداى بزرگ،بر
ترشرویى ترشرو،و آتشفروزان،و سنگ سخت،برگرداندم چشم چشمزن را، از سر تا
به پایش،بگیرد دو چشم او را گیرندهاى با همه نگاهش،و بر همسایه و
خویشانش،پوستش نازک، خونش رقیق،در ناخوشایند سزاوار او،پس بازگردان چشم
را،آیا شکافى مىبینى؟سپس چشم او دوباره بازگردان چشم به سوى تو باز
مىگردد خسته و ناتوان
آیا چشم زخم واقعیت دارد؟
اعتقاد به چشم زخم از قدیم الایام نه تنها در ایران بلکه در فرهنگهای
مختلف و از زمانهای دور حتی در یونان باستان وجود داشته است و معمولا برای
دفع آن از تعوذ، حرز، دعا و مانند آن استفاده میشود.
رسم است هنگام تعریف از چیزی عبارتهای “از چشم بد دور” و “ما شاء الله” را
به کار ببرند، همچنین برای داماد و عروس یا فردی که میخواهد به حج مشرف
شود یا کسی که خانه ی جدید خریده یا ساخته، گوسفند قربانی کرده و اسپند دود
میکنند. چرا که برخی معتقدند این کارها آنان را از خطرات و چشم بد دور
میکند.
تعریف
چشم زخم عبارت است از آسیبی که تصور میشود از نگاه حسود، بدخواه
یا حتی ستایشگر به کسی یا چیزی میرسد. کسی را که گمان میرود چشمش چنین
تأثیری دارد بد چشم، چشم شور، نظر زدن، نظر رساندن و امثال آن تعبیر
میکنند.
در عربی نیز در مورد چشم زدن اصطلاحات العین، الإصابه بالعین، العین اللامه، عین الکمال، الازلاق بالأبصار و … را به کار میبرند.
بسیاری از مردم معتقدند که در بعضی از چشم ها اثر مخصوصی است که وقتی از
روی اعجاب به چیزی بنگرد، ممکن است آن را از بین ببرند یا در هم بکشنند، و
انسان را بیمار یا دیوانه کنند. در ابن مطلب به جنبه های مختلف این موضوع
می پرداریم.
بسیاری از مردم معتقدند که در بعضی از چشم ها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرد، ممکن است آن را از بین ببرند یا در هم بکشنند، و انسان را بیمار یا دیوانه کنند.
این باور از نظر عقلی امر محالی نیست. امروزه بسیاری از دانشمندان معتقدند که در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده است که کارایی زیاد دارند و حتی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد. خواب مغناطیسی، از طریق همین نیروی مغناطیسی چشم ها انجام شدنی است.
در دنیایی که اشعه لیزر که نامرئی است، می تواند کاری کند که از هیچ سلاح مخرب دیگری ساخته نیست، پذیرش وجود نیرویی در بعضی از چشم ها که از طریق امواج مخصوصی در طرف مقابل اثر بگذارد، چیز عجیبی نیست. بسیاری نقل می کنند که با چشم خود افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند و افراد یا حیوانات یا اشیائی از طریق چشم زدن از کار انداخته اند.
چشم زخم از نظر اسلام
در روایات اسلامی نیز تعبیرات گوناگونی دیده می شود که وجود چنین امری را تایید می کند. در حدیثی می خوانیم که اسماء بنت عمیس خدمت پیامبر (ص) عرض کرد که گاه فرزندانِ جعفر(شوهرش) چشم می زنند. آیا رقیه ای برای آنها بگیریم؟ (منظور از رقیه دعایی است که می نویسند و افراد برای جلوگیری از چشم زخم با خود نگه می داند. آن را تعویذ نیز می گویند) پیامبر فرمود: آری مانعی ندارد، اگر چیزی می توانست بر قضا و قدر پیشی گیرد، چشم زخم بود.
در حدیث دیگری از امیرالمومنین (ع) آمده است که پیامبر برای امام حسن(ع) و امام حسین (ع) رقیه گرفت و این دعا را خواند: « اعیذ کما بکلمات الله التامات وأسمائه الحسنى کلها عامه من شر السامه والهامه ومن شر کل عین لامه ومن شر حاسد إذا حسد ـ»
یعنی : شما را می سپارم به تمام کلمات و اسمای حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هرچشم بد و حسود آنگاه که حسد ورزد. سپس پیامبر نگاهی به ما کرد و فرمود « حضرت ابراهیم (ع) این چنین برای اسماعیل و اسخاق (ع) تویذ کرد.»
از امام علی (ع) نیز روایت شده است: چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است.
ذکر این نکته لازم است که هیچ مانعی ندارد که این دعاها و توسل ها به فرمان خداوند، جلوی تاثیر نیروی مرموز مغناطیسی چشم ها را بگیرد؛ همان گونه که دعاها برای بسیاری از عوامل مخرب دیگر تاثیر می گذارد و آنها را به فرمان خدا خنثی می کند.
اهمیت مجزا کردن خرافات از چشم زخم با ذکر مثال
این نیز سزاوار یاداوری است که قبول تاثیر چشم زخم به این معنا نیست که
به کارهای خرافی و اعمال عوامانه در این گونه موارد پناه برده شود که هم بر
خلاف دستور شرع است و هم سبب شک و تردید افراد ناآگاه به اصل موضوع می
شود؛ همان گونه که آلوده شدن بسیاری از حقایق با خرافات، این تاثیر نا
مطلوب را در اذهان گذارده است.
به طور مثال شکستن تخم مرغ برای چشم زخم، از جمله این خرافات می باشد که
قبلا در مطلبی با عنوان ” رابطه تـخـم مـرغ و چـشـم زخـم ! ” آن را بررسی
نموده ایم. مطالعه پیشنهاد می کنیم.
و اما در مورد اسفند (اسپند) باید در نظر داشته باشیم که نه تنها خرافه نبوده بلکه در روایات آمده است که شیاطین را دور مىکند (چون ضدعفونى کننده خوبى است و در اخبار از عناصر مضر گاهى به شیطان تعبیر شده است). دود آن و خودآن اگر در خانه باشد، باعث محفوظ ماندن خانه و اهل آن از شیاطین است و براى چشمزخم بىتأثیر نیست، (بحارالانوار، ح ۶۲، ص ۲۳۳
همچنین از پیامبر(ص) نقل شده که بر هر یک از برگ و دانه درخت اسفند ملکی موکل است و با آنها هست تا آن که بپوسد و ریشه اش و شاخه اش غم و سحر را بر طرف می کند و در دانه اش، شفای هفتاد درد است پس مداوا کنید به اسفند و کندر و در روایت دیگری در مورد اسفند آمده است: شیطان ملعون هفتاد خانه را گرفتار و مبتلا می سازد ولی خانه ای که در آن اسفند است از او مصون است. اسفند شفای هفتاد بیماری است که آسانترین آنها جذام(خوره) است پس از آن غفلت نورزید. در کتاب مکارم الاخلاق آمده است که خوردن اسفند ترس را برطرف و شجاعت را زیاد می کند
. الف) زمینه فرهنگى. عرب جاهلى براى در امان ماندن از چشمزخم ــ که نه تنها از اصابت عین آدمى بلکه حتى نتیجه نیروى زیانبارِ نگاه حیواناتى چون مار، سگ، روباه، طاووس و کلاغ و نیز نگاهِ جنّیان پنداشته میشد. از انواع تدابیر استفاده میکردند که برخى از آنها پس از ظهور اسلام نیز استمرار یافتند. مثلاً وقتى تعداد شتران کسى به هزار نفر میرسید، یک چشم بهترین شتر خود را کور میکردند و اگر تعدادشان باز هم بیشتر میشد، چشم دیگرش را هم درمیآوردند.]
درباره این که عرب پیش از اسلام در مجموعه باورها و رفتارهاى معطوف
به چشمزخم، بیشتر تحت تأثیر سنت هاى سامى بودهاند یا سنّت هند و آریایى
نمیتوان رأى داد زیرا هر دو سنت، هم مشحون از باورهاى راجع به چشمزخم
بودهاند و هم در ارتباط و تبادل فرهنگى با اعراب شبه جزیره
با این حال میتوان پذیرفت که باورهاى مسلمانان شمال افریقا و مغرب در این
باره، بیشتر تحت تأثیر باورهاى اروپاى قدیم و جدید بوده و از همینرو با
باورهاى مسلمانان سرزمین هاى مرکزى و شرقى، قدرى متفاوت است.
ب) در قرآن. هیچ ذکر صریحى از چشمزخم در قرآن نیامده است و متن قرآن، مبدعِ یا مؤید چنین باورى نیست. با این حال، بسیارى از مفسران بنابر منابعِ فکرى خود و روش تفسیرى معمول بدون ارائه شواهد قانعکننده، پارهاى از آیات قرآن را ناظر به چشمزخم دانستهاند، گو این که هرگز در این باب اجماعى نبوده است.
گفتهاند در آیه «و قال یا بَنِىَّ لاتَدخُلوا من بابٍ واحدٍ وَادْخُلوا مِن ابوابٍ مُتَفَرّقه»
یعقوب از ترس چشم خوردن پسرانش به ایشان توصیه کرد که همگى نه از یک دروازه
بلکه از دروازههاى مختلف وارد شوند زیرا پسران یعقوب زیباروى و برومند و
پرشمار بودند.
در این آیه دلالتى بر چشمزخم ظاهر نیست و براى این توصیه، احتمالات دیگرى
نیز در تفاسیر مطرح شده است. از جمله حسد بردن مردمان بر ایشان و نیز ترس
از این که حکومت با مشاهده قوّت و اتحاد ایشان، آسیبى به آنان وارد سازد.
شاید تأمل بیشتر در آیه بعد که میگوید: تدبیر یعقوب در این باره کارگر نشد نیز بتواند موضوع چشمزخم را به کلى منتفى کند.[۱۳۵] درباره آیه معروف «و اِن یکادالّذین کفروا لَیزلِقُونَک بِاَبصارِهِم لمّاسَمِعواالذّکرَ و یقولونَ انّه لَمَجنون» (سوره قلم: ۵۱) نیز بسیارى از مفسران بر مبناىِ قولِ مشهور در میان مفسران، ازلاق به ابصار را دالّ بر چشم زدن گرفته و در شأن نزول این آیه چنین آوردهاند که مشرکان مردى بسیار شورچشم را از بنیاسد ــ که در این کار خبره و شهره بودند ــ فراخواندند تا پیامبر را چشم بزند و از پاى درآورد، اما چون دست به کار شد، جبرئیل آیه «و ان یکاد» را فرود آورد و بدان پیامبر را از آسیب چشمزخم نگاه داشت.
این در حالى است که ازلاق در لغت به معناى چشمزخم نیست و اگر ازلاق به اَبصار را کنایتاً راجع به چشمزخم بدانیم، اولى آن است که منظور از آن، «به نظر عداوت و با بغض و انکار یا با بدخواهى و به تندى و تیزى در کسى نگریستن» باشد براى ترساندن حضرت رسول، چنانکه این کاربرد از کلام رایج بوده است.علاوه بر آنکه برخى عالمان معتزلى چون ابوعلى جُبّائى و ابوالقاسم بلخى/کعبى، اصولاً دلالت این آیه را بر چشمزخم نفى کردهاند.]
تکمیل آیه با عبارت «و یقولون انّه لمجنون» نیز در خور تأمل است و
با چشمزخم مناسبتى ندارد؛ بنابراین این آیات، مفیدِ تأیید یا ابداع چیزى
درباره چشمزخم نیستند.
در حدیث. درباره تأثیر چشمزخم در احادیث اهل سنّت مطالبى از قول حضرت رسول
اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است. از مجموعه احادیثى که
در تأیید واقعیت داشتن چشمزخم نقل شده است، دو حدیث بسامد بیشترى دارند.
بر اساس یکى از آنها، چشمزخم واقعیت دارد و بلافاصله آمده که از
«خالکوبى» نهى شده است
شاید خالکوبى از آنرو که روشى براى دفع چشمزخم بوده است در اینجا ذکر و
از آن نهى شده باشد. در حدیث دوم آمده است: «اگر چیزى باشد ــ با تعبیر
«لَوْ»ــ که بتواند بر قضا و قدر سبقت بگیرد، آن چیز چشمزخم است».
محتواى این حدیث با توجه به رویکرد توحیدى قرآن و پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله باید مورد مداقّه قرار گیرد.[۱۵۳] اما احادیث شیعه در باب
چشمزخم چندان زیاد نیست. در حدیثى که کلینى ز امام رضا علیهالسلام روایت
کرده است، امام روشى را که براى دفع چشمزخم توصیه میشده ــ یعنى فرد
چشمزن خود را شستشو دهد و سپس چشمخورده، خود را با آن آب شستشو کند[۱۵۵]
ــ ناشایست خوانده و به جاى آن برخى اعمال دینى مانند قرائت حمد و
مُعَوِّذَتین را سفارش کرده است.
در حدیث دیگر که راوىِ آن ابن بسطام از امام رضا علیهالسلام بوده، همان
تعبیر «العین حقٌّ» آمده است. همچنان که عبارت «اگر چیزى بر قدر سبقت
گیرد…»، نیز از امام صادق علیهالسلام روایت شده است.
این احادیث، مبناى استنباط هاى فقهى واقع نشدهاند و چشمزخم، موضوع
استخراج احکام فقهى نبوده است. هر چند گفته شده است که در برخى مناطق شمال
افریقا در صورت اثبات این که فرد مشهور به شورچشمى به کسى از این طریق
خسارتى وارد آورده، وى را ضامن خسارت میدانستند.ممکن است در این گزارش ها،
میان چشمزخم و سحر خلط شده باشد، چنانکه به گزارش ابنخلدون فقها
واردکننده خسارت از راه ساحرى را ضامن میدانستند ولى چشمزننده ضامن نبود
زیرا فقها میان فعل ساحرانه، اکتسابى و مختارانه که به قصد اضرار به غیر
انجام میشد با فعلِ زیانبارِ صاحبِ چشمانِ شور که غیراکتسابى،
غیرمختارانه و طبیعى بود، تمایز قائل میشدند. ابنخلدون[۱۶۲] حتى میان فعل
کسانى که با نگاه ساحرانه، عبا، پوست یا شکم گوسفندان را میشکافتند
(بَعّاجان) با فعل فرد شورچشمى که با دیدن و تحسین کردن چیزى، موجبِ اضرار
به آن میشود به کلى تفاوت نهاده است.]
اصولاً مردمان، شورچشمى را حالتى مادرزادى میدانستند که به طالع و ساعت تولد افراد بستگى داشت و شدت و ضعف آن نیز در افراد، متفاوت بود و برخلاف سحر نمیشد آن را فراگرفت یا تقویت کرد.[۱۶۵] برخى فقها براى کسانى که به شورچشمى اشتهار مییافتند ــ و احتمالاً از اینرو که موجب ترس و وحشت مردم میشدند ــ احکامى صادر کردهاند، از جمله گفتهاند چشمْ زن (عاین) را باید از مخالطت با مردمان منع کنند و او را در خانهاش بازدارند و براى معیشت او، از بیتالمال مقررى تعیین کنند.]
باور به چشمزخم و وجود احادیثى در تأیید واقعیت آن و به ویژه حدیثى
که چشمزخم را همپایه قضا و قدر تلقى میکرد، پرسش هایى برمیانگیخته که
بسیارى از عالمان مسلمان را به پاسخگویى واداشته است.
از دیدگاه آنان در پس سحر و چشمزخم و جز این ها، خداوند قادر متعال قرار
دارد یعنى آنچه فیالواقع تأثیر میکند. قدرت الهى است نه این که اینگونه
عوامل، معارض قدرت مطلق الهى باشند. همچنین گفته شده که این حدیث از باب
مبالغه تأثیر چشمزخم را همپایه یا برتر از قضا و قدر عنوان کرده است.
براى برخى اقوال دیگر در این که چشمزخم در عرض اراده الهى نمیتواند باشد،در توصیههاى اخلاقى نیز آمده است که پیروى از اسبابى که محض توهم و احتمالاند همچون افسونها و اوراد و تدبیرهاى دفع چشمزخم، منافى توکلاند؛ چه اینها نزد عقلا نمیتوانند از جمله اسباب تلقى شوند
چشم زخم در قرآن
در میان آیات قرآن مجید، مفسران دو آیهء زیر را دلیل بر وجود چشم زخم دانستهاند:
۱ ـ آیه ی “وَ قالَ یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَهٍ وَ ما أُغْنی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُون”؛ “گفت: ای پسران من، از یک دروازه داخل مشوید از دروازههای مختلف داخل شوید. و من قضای خدا را از سر شما دفع نتوانم کرد و هیچ فرمانی جز فرمان خدا نیست. بر او توکل کردم و توکل کنندگان بر او توکل کنند”.
این کلامی است که یعقوب (علیه السلام) به فرزندان خود گفته است. از سیاق داستان چنین استفاده می شود که عزیز مصر ایشان را در حال اجتماع، و صفبسته ببیند، زیرا میدانست که عزیز مصر همه آنها را نزد خود میطلبد، و ایشان در یک صف یازده نفری در برابرش قرار میگیرند، و عزیز هم میداند که ایشان همه برادران یکدیگر و فرزندان یک پدرند، بلکه ترس یعقوب از این بوده که مردم ایشان را که برادران از یک پدرند در حال اجتماع ببینند و چشم بزنند.
قبول تاثیر چشم زخم به طور اجمال به این معنی نیست که به کارهای خرافی و اعمال عوامانه در اینگونه موارد پناه برده شود که هم بر خلاف دستورات شرع است، و هم سبب شک و تردید افراد ناآگاه در اصل موضوع است، همانگونه که آلوده شدن بسیاری از حقایق با خرافات این تاثیر نامطلوب را در اذهان گذارده است گویا (و خدا داناتر است) در آن موقع که فرزندان، مجهز و آماده سفر شدند، و برای خداحافظی در برابرش صف کشیدند، به طور الهام درک کرد که این پیوستگی، آن هم با این وضع و هیات جالبی که دارند به زودی از بین میرود و از عدد ایشان کم میشود، و چون چنین معنایی را احساس کرد لذا سفارش کرد که هرگز تظاهر به اجتماع نکنند، و زنهارشان داد که از یک دروازه وارد شوند، و دستور داد تا از درهای متفرق وارد شوند، تا شاید بلای تفرقه و کم شدن عدد، از ایشان دفع شود.
یعقوب (علیه السلام) که همه چیز را در ید قدرت الهی میدانست در ادامه اضافه میکند که: “عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ” یعنی در عین اینکه دستورتان دادم به منظور دفع بلایی که از آن بر شما میترسم متوسل به آن شوید، در عین حال توکلم به خداست، چه در این سبب و چه در سایر اسبابی که من در امورم اتخاذ میکنم. و این مسیری است که هر عاقل رشیدی باید سیره ی خود قرار دهد، زیرا اگر انسان دچار گمراهی نباشد ، میبیند و احساس میکند که نه خودش مستقلا میتواند امور خود را اداره کند، و نه اسباب عادی که در اختیار اوست میتوانند مستقلا او را به مقصدش برسانند، بلکه باید در همه ی امورش به وکیلی ملتجی شود که اصلاح امورش به دست اوست، و او است که به بهترین وجهی امورش را تدبیر میکند، و آن وکیل همان خدای قاهری است که هیچ چیز بر او قاهر نیست، و خدای غالبی است که هیچ چیز بر او غالب نیست، هر چه بخواهد میکند و هر حکمی که اراده کند انفاذ مینماید.
۲ ـ آیه ی “وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ”؛ “و کافران چون قرآن را شنیدند نزدیک بود که تو را با چشمان خود به سر درآورند و میگویند که او دیوانه است”.
در تفسیر این آیه نظرات گوناگونی دادهاند:
ـ بسیاری از مفسران گفتهاند: منظور این است که دشمنان به هنگامی که آیات
با عظمت قرآن را از تو میشنوند، به قدری خشمگین و ناراحت میشوند، و با
عداوت به تو نگاه میکنند که گویی میخواهند تو را با چشمهای خود بر زمین
افکنند و نابود کنند!
در توضیح این معنی جمعی افزودهاند که آنها میخواهند از طریق چشم زدن که
بسیاری از مردم به آن عقیده دارند و میگویند در بعضی از چشمها اثر مرموزی
نهفته است که با یک نگاه مخصوص ممکن است طرف را بیمار یا هلاک کند، تو را
از بین ببرند.
ـ بعضی دیگر گفتهاند که این کنایه از نگاههای بسیار غضبآلود است مثل
اینکه میگوییم فلان کس آن چنان بد به من نگاه کرد که گویی میخواست مرا با
نگاهش بخورد یا بکشد!
ـ تفسیر دیگری برای این آیه به نظر میرسد که شاید از تفسیرهای بالا
نزدیکتر باشد و آن اینکه قرآن میخواهد تضاد عجیبی را که در میان گفتههای
دشمنان اسلام وجود داشت با این بیان ظاهر سازد و آن اینکه: آنها وقتی آیات
قرآن را میشنوند آن قدر مجذوب میشوند و در برابر آن اعجاب میکنند که
میخواهند تو را چشم بزنند (زیرا چشم زدن معمولا در برابر اموری است که
بسیار اعجابانگیز میباشد) اما در عین حال میگویند: تو دیوانهای، و این
راستی شگفتآور است، دیوانه و پریشان گویی کجا و این آیات اعجابانگیز جذاب
و پرنفوذ کجا؟ این سبک مغزان نمیدانند چه میگویند و چه نسبتهای ضد و
نقیضی به تو میدهند؟
قلم آیه ۵۲،۵۱
وَإِن یکادُ الَّذِینَ کفَرُواْ لِیزْلِقُونَک بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا
سَمِعُواْ الذِّکرَ وَ یقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (۵۱) وَمَا هُوَ
إِلَّا ذِکرٌ لِّلْعَالَمِینَ (۵۲)
و نزدیک بود کسانی که کفر ورزیدند، چون قرآن را شنیدند، تو را چشم بزنند و
میگویند: او دیوانه است. (۵۱) در حالی که آن قرآن جز مایه بیداری برای
جهانیان نیست. (۵۲)
در آغاز این سوره به تهمت جنون به رسول اللّهصلی الله علیه وآله اشاره شد و
در این آیه که پایان این سوره است به این نسبت تصریح شده است. «و یقولون
انّه لمجنون». «لیزلقونک» از ماده «زلق» به معنای لغزیدن و به زمین افتادن و
کنایه از هلاکت و نابودی است.
* آیه ۵۱، بیانگر شدّت غضب کفّار است که به هنگام شنیدن آیات قرآن
میخواهند با چشمانشان تو را نابود کنند و مراد از آن، یا نابود کردن طریق
چشم زخم است و یا کنایه است، همان طور که میگوییم فلانی بانگاهش میخواست
مرا بخورد.
* بغض و کینه انسان را به تضادگویی وادار میکند. از یک سو قرآن را عظیم
میداند به نحوی که حسادتش میخواهد پیامبر را نابود کند و از سویی دیگر او
را به پریشان گویی و دیوانگی متّهم میکند. دشمن با دست میجنگد، با زبان
تهمت میزند، و با چشم قصد نابودی دارد.
* آغاز سوره، سخن از قلم و نوشتن بود و پایان سوره، بیداری تمام جهانیان.
شاید اشاره به این باشد که کلید بیدار شدن جهانیان، ابزار فرهنگی است.
* پیامبر فرمود: «انّ العین حقّ و انّها تُدخل الجمل والثور التّنور» چشم
زخم حق است و به قدری کارساز است که شتر و گاو را داخل تنور میکند.( بحار
الانوار، ج۶۳، ص ۱۷)
* چشم زخم لازم نیست از دشمن باشد. گاهی دوست از دوست خودش به خاطر داشتن
کمالی تعجب میکند و لذا در حدیث داریم که اگر از دوست خود چیزی دیدید که
تعجب کردید، خدا را یاد کنید تا بلای چشم زخم دفع شود و چه بسیارند کسانی
که به وسیله چشم زخم هلاک شده و جان دادهاند.( بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۱۲۷)
* البتّه حق بودن شوری چشم به این معنا نیست که ما به بعضی افراد سوءظن
داشته باشیم و آنان را متهم به چشم شوری کنیم. و یا کوتاهیهای خودمان را
در موارد مختلف بهحساب چشم زخم بگذاریم. در روایات میخوانیم: صدقه، دعا،
خواندن سورههای ناس و فلق و امثال آن میتواند مانع تأثیر چشم زخم شود.
* کینه دشمن جدیست، باید به هوش بود. «و ان یکاد الّذین کفروا لیزلقونک»
* قرآن، از توطئههای دشمن پرده برمیدارد. «و ان یکادالّذین کفروا»
* لبه تیز حمله دشمن رهبر جامعه اسلامی است. «لیزلقونک»
* چشم زخم یک واقعیت است. «لیزلقونک بابصارهم»
* در برابر تهمت به اولیای الهی باید دفاع کرد. در برابر «یقولون انه لمجنون» خداوند فرمود: «ما انت بنعمه ربّک بمجنون»
* قرآن، وسیله غفلت زدایی است. «ان هو الا ذکر»
* قرآن، محدود به زمین و زمان خاصّی نیست، کتابی است جهانی و جاودانی برای همه ملتها. «ذکر للعالمین
دستوراتی برای رفع چشم زخم
سادهترین دستور برای رفع چشم زخم خواندن سوره ناس و فلق است. در روایات آمده است که پیغمبر(صلی الله علیه وآله) این سورهها را برای امام حسن و امام حسین به عنوان تعویذ قرائت میکرد.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمود است : اگر کسی از شما چیزی از برادرش او را متعجب ساخت سه بار بگویید: ماشاءالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. در برخی روایات گفته میشود که تکبیر بگویید تا تأثیر چشم زخم از بین برود.
البته نباید از این امر غافل شد که زیادهگویی ها در این مسئله بسیار
است. در بین توده مردم برخی از این مباحث با خرافات عجین و موجب شده برخی
اصل آن را هم انکار کنند.
اسفند دود کردن و استفاده از مهرههای آبی برای دور کردن چشم زخم مبنای
روایی ندارد، موضوعاتی است که توسط مردم به بحث اضافه شده است. همانطور که
در احادیث و روایات آمده اصل تأثیر دعا برای دفع چشم زخم قابل انکار نیست،
اما باز کردن دکانی برای نوشتن دعا و ادعای دعانویسی به هیچ وجه قابل قبول
نیست، میدان دادن به این افراد نیز گناه محسوب میشود.
از دیگر روشهایی که قرآن در همین آیه بدان اشاره میکند پرهیز از کسانی است که دارای این قدرت هستند و نیز استفاده از شیوههایی است که زمینههای چشم زخم را فراهم نمیآورد. ظاهر نشدن در برابر شور چشمان یکی از این راههاست.خواندن سوره معوذتین به ویژه سوره فلق یکی دیگر از شیوههای پیشگیری و درمان است.
برخی گفتهاند که آیه من شر حاسد اذا حسد، شامل عائن یعنی کسی که با چشم
آسیب میرساند نیز میشود؛ زیرا چشم زخم گاه از حسادت نفسانی برمی خیزد.
به این معنا که شخص هرگاه در دیگری نعمتی یافت و یا فراوانی نعمتی را
مشاهده کرد از روی حسادت میکوشد تا آن نعمت از او سلب شود و با شور چشمی
میکوشد تا آن را از میان بردارد.
علامه طباطبایی در المیزان مینویسد: چشم زخم نوعی از حسد نفسانی است که
هنگام مشاهده چیزی که در نظر شور چشم، زیاد و تعجب انگیز است محقق میشود.
(المیزان ج۲۰ ، ص۳۹۳)
چشم زخم در روایات
از نگاه روایی نیز نه تنها منعی در این رابطه وجود ندارد، بلکه روایاتی وجود دارد که بر اساس آن میتوان گفت مسئله چشم زخم تا حدی قابل قبول است، برای مثال واژههایی مثل رقی به معنای تعویذ و نوشتن دعاهایی برای چشم زخم وجود دارد. واژه حرز که هر معصومی برای خود حرز دارد.
در روایات آمده که پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای رفع چشم زخم برای امام حسن و امام حسین دعایی نوشته است و پیامبر میفرماید که حضرت ابراهیم برای حضرت اسماعیل نیز همین تعویذ برای دفع شر چشم را نوشته است. در نهجالبلاغه آمده است که العین حق والرقی حق چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است.
چشم زخم
یکی از اقسام سحر و جادو، تصرفات چشم است که اگر به گونه آسیب زا و
زیانبار باشد از آن به چشم زخم یاد میشود. چشم زخم به معنای آسیبی است که
چشم بد به کسی بزند. (فرهنگ فارسی ج۱ص۱۲۹۰)
برخی مفسران به برخی از آیات در قرآن به این منظور تمسک کردهاند که یکی از
این موارد آیات ۵۱ و ۵۲ سوره قلم ( و ان یکاد) است که نظرات مفسران را به
خود جلب کرده است. خداوند در این دو آیه میفرماید: و آنان که کافر شدند
چون قرآن را شنیدند چیزی نمانده بود که تو را چشم بزنند و میگفتند او
واقعاً دیوانهای است. حال آنکه [قرآن] جز تذکری برای جهانیان نیست.
از این آیه برخی معنای چشم زخم را برداشتند. اما عدهای دیگر آن را معنایی
کنایی و شدت خشم تعبیر کردهاند. حتی برخی گفتهاند که این آیه دلالت بر
تضاد رفتاری کفار دارد، یعنی از طرفی با چشمهای خود به اعجاز نگاه میکنند
وقتی که قرآن برای آنها خوانده میشود مجذوب میشوند و پشت سر پیامبر
میگویند که پیامبر مجنون است.
قرآن در آیه ۶۷ سوره یوسف به امکان و حقانیت چشم زخم اشاره میکند. در این
آیه حضرت یعقوب(علیه السلام) به فرزندان خویش فرمان میدهد که هنگام ورود
به مصر از یک دروازه شهر وارد آن نشوند و از آن جایی که فرزندان دهگانه
ایشان افرادی زیبا و تنومند و جوان بودند از ایشان میخواهد برای در امان
ماندن از چشم زخم مردم مصر از دروازههای متعدد وارد شوند تا به چشم
نیایند. (المیزان ج۱۱ ص۲۱۸) بنابراین میتوان گفت که چشم زخم امری پذیرفته
شده در بینش و نگرش قرآنی است.(مجمعالبیان ج۵ و ۶ ص۳۸۰)
در حقیقت یعقوب(علیه السلام) از چشم زخم مصریان نسبت به فرزندانش دل نگران
بود. هر چند که آن حضرت(علیه السلام) بر این نکته تأکید میورزد که قدرت
انسانهای دارای چشم زخم به گونهای است که او نمیتواند جلوی آنها را
بگیرد مگر آن که اراده الهی به این تعلق گیرد که چشم زخم مردم در ایشان اثر
نگذارد.(یوسف/۶۷)
راهکارهای رفع چشم زخم,چشم زخم,دعای رفع چشم زخم مهمترین آیه که درباره
چشم زخم بدان اشاره میشود آیه ۵۱ سوره قلم است که درباره پیامبر گرامی(صلی
الله علیه وآله) آمده است.
در این آیه آمده که کافران در تلاش بودند چشم زخمی به پیامبر(صلی الله
علیه وآله) برسانند. آنان که از هر راهی تلاش میکردند تا آن حضرت را بکشند
و یا دعوتش را به تعطیلی بکشانند از ساحران و جادوگران بهره گرفتند تا این
کار را انجام دهند. از این رو خداوند میفرماید: و ان یکاد الذین کفروا
لیزلقونک بابصارهم لما سمعواالذکر و یقولون انه لمجنون.
در این آیه دلیل آنان برای به کارگیری سحر و جادو و چشم زخم آن است که
پیامبر را مجنون و جن زده میدانستند و این زمانی بود که ذکر یعنی قرآن را
شنیده بودند و آن را شگفت انگیز مییافتند. گمان بردن به این که کلام آدمی
نیست و میبایست کلام جنیان باشد و آنان هستند که وی را به بند کشیده و از
زبان محمد(صلی الله علیه و آله) سخن میگویند. باعث شد تا با به کارگیری
سحر و چشم زخم، تلاش کنند وی را بکشند و یا آسیبی به او وارد سازند تا جن
تسخیرکننده نیز بمیرد و یا برود.
واژه زلق در لسان العرب به معنای لغزیدن است و زلق بابصار و لغزیدن به چشم
یعنی این که تو را با چشمانشان آزار رسانند و تو را از مقامی که داری
بلغزانند.(لسان العرب ج۶ص۷۰) این مقام همان مسئله ذکر حکیم و قرآن عظیمی
بود که آنان را شگفت زده کرده بود و بهترین سخنوران و شاعران کافران در
برابرش زانو به زمین زده بودند.
سحر چشم
سحر و جادو از توانمندیهای ذاتی بشر است و انسانها میتوانند به اعتدال ذاتی و غیر اکتسابی به این توانایی به صورت فعلی دست یابند و یا با آموزش و پرورش، استعداد و توانمندی ذاتی خویش را در این زمینه آشکار سازند.
در داستانی که قرآن درباره مردم بابل گزارش میکند به مسأله وجود سحر و تعلیم آن به کمک دو فرشته الهی به نام هاروت و ماروت اشاره مینماید. در این داستان که در سوره بقره آمده به خوبی تبیین و تحلیل میگردد که سحر و جادو قابل تعلیم و آموزش است و کارکردهای بسیاری دارد و میتواند امری مثبت و سازنده و یا منفی و زیانبار باشد.
انسان این استعداد و توانمندی را به طور ذاتی دارا میباشد که از عناصر فرامادی استفاده کند و یا ابزارهای مادی را در امور فرامادی به کار گیرد در مورد اخیر مراد آن است که شخص میتواند از امور مادی چون چشم برای امری معنوی مانند محبت و دشمنی بهره ببرد.
در داستان سحر جادوگران مصری و مبارزه ایشان با حضرت موسی(علیه السلام) این نکته مورد تاکید قرار میگیرد که سحر میتواند در چشم و تصرف در آن باشد. از این رو نفوذ جادوی ساحران فرعونی در چشم بنی اسرائیل بوده که موجب وحشت ایشان میشود. به این معنا که شخص میتواند با اعمالی، در چشم شخص تصرف کند و تأثیرات آن را در جان و روحش ببیند. بنابراین با حرکت طنابها و ریسمانها در چشمان مردمان تصرف شده و در جان ایشان وحشت و ترس افکنده میشود. (اعراف آیه ۱۱۶)
کافران مکه نیز در برابر معجزات پیامبر(صلی الله علیه وآله) مدعی بودند که چشمانش در برابر مشاهده گشایش درهای آسمان مسحور شدند و در حقیقت پیامبر در چشمان ایشان تصرف کرده تا نتوانند حقیقت و واقعیت را از خیال جدا کنند. (حجر آیه ۱۴و ۱۵)
به هر حال شکی نیست که انسان از توانایی خاص و خارقالعاده ای برخوردار است که موجبات تصرفات فرامادی و فرا طبیعی را فراهم میآورد.
تخم مرغ شکستن و اسفند دود کردن
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
۱- باید دانست اسباب و علل پدیده ها ، منحصر به اسباب عادی و محسوس نیست و
خداوند در جهان هستی برای بعضی پدیده ها چندین علت قرار داده است به طوریکه
بعضی از این اسباب دارای اثرات خاصی بر روی اشیاء هستند .
بنابرآنچه گفته شد معلوم می شود که چشم زخم می تواند یکی از علل و عوامل پاره ای حوادث ناگوار باشد –چنانکه در روایات به ان اشاره شده است _ همان طور که هزاران عامل دیگر نیز می توانند علت حوادث ناگوار باشند مثل برف ، باران ، سیل ، زلزله ، رعد و برق ، طوفان ، بی احتیاطی ، خشم ، بدگمانی ، حسادت ، غیبت ، دروغ ، ناسزاگویی، اعتماد بدون تحقیق ، بی اعتمادی بدون دلیل ، و صدها و هزاران عامل دیگر که هر کدام می توانند موجب بروز حادثه ای بد و ناگوار برای ما یا دیگران باشند ؛ بنابراین چشم زخم هم علتی است مثل بقیه علل و تفاوت خاصی با دیگر علل طبیعی یا غیر طبیعی( ماوراء الطبیعی ) ندارد .
بنابراین همان طور که وجود ارتباط علی و معلولی در بسیاری از پدیده ها
منافاتی با عدالت خداوند ندارد بلکه اساسا نظام علی حقیقتی ضروری و اجتناب
تاپذیر در عالم است ، وجود قدرت و نیرویی در چشم _ که باعث ایجاد نوعی
اثرات در اشیاء میشود _ هم با عدالت خداوند تضادی ندارد و بخشی از نظام
ضروری علی است.
از طرف دیگر هم چنانکه اثر بسیاری از پدیده ها را می توان توسط عواملی دیگر
از بین برد ، اثر چشم زخم را هم می توان از راههای خاصی خنثی کرد .
۲- از روایات معصومین (ع) بر می آید که چشم زخم واقعیت دارد و در وجود
انسانها و حیوانات و اشیاء دیگر اثرگذار است رسول اکرم(ص) فرمود: «چشم زخم
واقعیت دارد و مرد را در قبر و شتر را در دیگ قرار مىدهد»، (بحارالانوار، ج
۶۳، ص ۲۶) یعنی شخص در اثر چشم زخم ممکن است بمیرد و شتر در اثر چشمزخم
مریض شود و صاحبش از ترس تلف شدنش آن را ذبح کندو دیگ بپزد. و از رسول
گرامى اسلام روایت شده که آن حضرت روزى از قبرستان بقیع مىگذشت. در آنجا
فرمود: «به خدا قسم بیشتر اهل این قبرستان به سبب چشمزخم در این جا
آرمیدهاند»( تفسیر منهجالصادقین، ج ۹، ص ۳۹۱).
در روایات را ههای خنثی کردن اثر چشم زخم هم بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می شود.
۱- از امام صادق(ع) روایت شده است: «هر کس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شود، خدا را یاد کند؛ زیرا وقتى خداوند را به یاد آورد ضررى به برادر مؤمنش نمىرسد»، (بحارالانوار، ج ۶۰ ، ص ۲۵)
۲- گفتن «تبارک اللّه احسن الخالقین» امام صادق(ع) فرمود: «کسى که چیزى از برادرش او را متعجب ساخت این جمله را بگوید، زیرا چشمزخم حق است»، (همان، ص ۲۶)
۳- گفتن «آمنتُ باللّه و صلى اللّه على محمد و آله» پس از آن اثر چشمزخم خنثى مىگردد.
۴- قرائت سوره «ناس» و «فلق» هنگام ترس از چشمخوردن، (همان، ج ۹۲) ۵- نوشتن سورههاى «حمد»، «اخلاص»، «ناس»، «فلق» و «آیهالکرسى» در ورقهاى و به همراه داشتن آن، (همان، ص ۲۵)
۶- قرائت سه مرتبه ذکر «ماشاءاللّه لاحول ولا قوه الا باللّه العلى العظیم» به هنگام ترس از چشم خوردن یا چشم زدن، (همان، ص ۲۶)
۷- حرز امام جواد و یا انگشتر حاوى حرز امام جواد بنا به آنچه در روایت آن آمده است به جهت حفظ از بلاها و بدىها و هر چه که انسان از آن مىترسد مفید است، (بحار، ج ۵۰، ص ۹۸) که از جمله آن چشمزخم مىتواند باشد گرچه به خصوص چشمزخم در این روایت تصریحى نشده.
۸- درخصوص انگشتر عقیق هم روایاتى وارد شده که انسان را از بلاها و هرگونه بدى حفظ مىکند، (وسائلالشیعه، ج ۵، ص ۸۹ )
۹- . از اسپند در زبان عربی به حرمل تعبیر شده است ودر برخی روایات بر خوردن آن تاکید شده است و بیان شده که خوردن آن ۷۰ بیماری را دفع و دور می کند . در مورد اسپند در روایات آمده است که شیاطین را دور مىکند (چون ضدعفونى کننده خوبى است و در اخبار از عناصر مضر گاهى به شیطان تعبیر شده است). دود آن و خودآن اگر در خانه باشد، باعث محفوظ ماندن خانه و اهل آن از شیاطین است و براى چشمزخم بىتأثیر نیست.(بحارالانوار، ح ۶۲، ص ۲۳۳) .
۱۰ -عده ای وقتی با حوادث ناگوار مواجه می شوند به راه های انحرافی و غیر دینی را بر می گزینند مثلا وقتی دچار چشم زخم می شوند پیش رمّال و فال گیر و امثال آنها می روند که شرعا کار نادرستی است و عده ای دیگر در این حال متوجه خدا می شوند و چاره ی کار را از دین و علمای دین می پرسند و علما از روایات اهل بیت (ع) چاره کار را یافته و در اختیار شخص می گذارند که راه درست همین است .
۱۱-انجام کارهایی مانند تخم مرغ شکستن برای دفع چشم زخم منشا دینی و روایی ندارد و اگر هم جواب دهد ممکن است تصادفی باشد و اثر حاصل مربوط به عامل دیگری بوده است نه انجام این عمل و مانند آن .
دعای دفع چشم
سوره حمد را بخواند و بنویسید: باسم الله اعیذ فلان بن فلانه بکلمات الله التامات من شر ما خلق و ذراء و براء و من کل عین ناظره واذن سامعه ولسان ناطق ان ربى على صراط مستقیم ، و من شر الشیطان و عمل الشیطان و خیله ورجله ، و قال لا تدخلوا من باب واحد وادخلوا من ابواب متفرقه .
دعای دفع چشم زخم
اللهم رب مطر حابس ، و حجر یابس ، و لیل دامس ، و رطب و یابس رد عین
العین علیه فى کیده و نحره و ماله ، فارجع البصر هل ترى من فطور، ثم ارجع
البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا وهو حسیر.
مکارم الاخلاق ، حسن بن فضل بن حسن طبرسى.
قاعده:
با گلاب و زعفران و بر کاغذ بدون خط با رعایت کامل شرایط عمومی برای نوشتن دعا، نگاشته شود. قلم نوشتن غیر مستعمل باشد.
التماس دعا
دستورالعمل جلوگیری از چشم زخم و چگونگی غلبه بر دشمنان
در احادیث بسیار وارد شده فضیلت خواندن سوره قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِروُن در نمازهاى فریضه و نافله و آنکه خواندن آن رُبع قرآن است و سوره توحید ثلث قرآن است و خواندن سوره نصر در فرایض و نوافل سبب نصرت بر اعداء است و آنکه چون شخص از منزل خود بیرون رود معوذتین را بخواند چشم بد به او ضرر نرساند و کسى که در خواب ترسد در وقت خواب این دو سوره را با آیهالکرسى بخواند.
دعای حفظ از چشم زخم
هر کس با ایمان ۵۱ و ۵۲ سوره قلم و آیات اول تا ۴ سوره مبارکه ملک را با
نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و با خود دارد از چشم زخم ایمن
گردد
آیه ۵۱و ۵۲ سوره قلم :
وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ
وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ﴿۵۱﴾
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ﴿۵۲﴾
آیات ۱ الی ۴ سوره ملک :
تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴿۱﴾
الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ
الْعَزِیزُ الْغَفُورُ﴿۲﴾
الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ
مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ﴿۳﴾
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِیرٌ﴿۴﴾
منبع : خواص آیات قرآن کریم ص ۱۸۱
۸ راهکار برای در امان ماندن از چشمزخم
حجتالاسلام ابوالفضل ساجدی عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام
خمینی(ره) اظهار داشت: آنچه که از آیات و روایات استفاده میشود این است که
چشمزخم یک امر واقعی است، یعنی خداوند به انسانها این قدرت را داده است
که در بعضی شرایط، توانایی خاصی برای تأثیرگذاری در دیگران دارند.
* تعویذ پیامبر(ص) برای فرزندان امیرالمؤمنین(ع) برای دوری از چشمزخم
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به موضوع چشم
زخم و چشم زدن فرزندان حضرت یعقوب (ع)، عنوان کرد: در اینجا این سؤال مطرح
میشود که حضرت یعقوب(ع) برای چه به فرزندانش گفت وقتی خدمت پادشاه مصر
رسیدید از یک دروازه وارد نشوید؛ «وَقَالَ یَا بَنِیَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن
بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَهٍ» بلکه از درهای
متعدد بروید به دلیل بوده که میترسیدند وقتی همه آنها را با هم ببینند،
آنها را چشم کنند و بگویند همه اینها از یک پدر هستند و ممکن است تعداد
زیاد آنها ۱۰- ۱۱ نفر چشم زده شوند.
وی ابراز داشت: از آیات قرآن هم استفاده میشود که این حقیقت مطرح است و
اگر بخواهیم از چشم زخم مصون بمانیم باید راهکارهایی را یافته و
دستورالعملهایی را به کار ببندیم. ما درباره چشم زدن پیامبر (ص) هم داریم
که خداوند متعال در آیه ۵۱ سوره مبارکه قلم و آیه مابعدش میفرماید: «وَإِن
یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا
سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»؛ میخواهند تو را
نابود کنند اما نمیتوانند، در ابتدای این آیه درباره نسبت جنون از ناحیه
دشمنان به شخص حضرت رسول (ص) آمده است و قرآن خطاب به حضرت رسول(ص)
میفرماید: وقتی کافران آیات الهی را میشنوند با چشم زخم خودشان میخواهند
تو را از بین ببرند. لذا چشم زخم تا این حد میتواند اثرگذار باشد؛
«لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ».
ساجدی ادامه داد: از این رو قرآن کریم تا این حد، جذابیت داشته و برای
کافران اعجابآور بود که ممکن بود به خاطر عظمت آیات قرآن، پیامبر (ص) را
چشم کنند.
وی تصریح کرد: از روایات اسلامی استفاده میشود چشم زدن، امری محال نیست
پیامبر (ص) برای فرزندان امیرالمؤمنین (ع) رقعهای گرفتند و دعایی برای
آنها خواندند تا از چشم زخم مصون بمانند. پیامبر اکرم(ص) رو به حضرت امیر و
فرزندانش نموده و فرمود: حضرت ابراهیم(ع) هم برای اسماعیل و اسحاق علیهما
السلام دعایی تعویذ فرمود تا فرزندانش حفظ شود بنابراین چشم زخم امری حق
است.
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) یادآور شد: در کلمات
قصار نهجالبلاغه هم داریم «العین حق و الرقی حق و السحر حق» چشم زخم حق
است تعویذهایی که بر آن میزنند و سحر هم حق است و دارای اثر است تحقیقات
نیز براین امر دلالت دارد به طوری که مسأله چشم زخم، حتی در علم هیبنوتیزم
هم مورد توجه قرار گرفته است بنابراین بعضی افراد در شرایط خاصی نیرویی از
چشمشان خارج میشود که میتوانند طرف مقابل را اذیت کنند، افراد را زمین
زده و آنها را بیمار کنند به همین دلیل دعای «أُعِیذُکُمَا بِکَلِمَاتِ
اللَّهِ التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى کُلِّهَا عَامَّهً مِنْ
شَرِّ السَّامَّهِ وَ الْهَامَّهِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ عَیْنٍ لَامَّهٍ وَ
مِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد» دعایی است که پیامبر (ص) برای امام حسن و
امام حسین علیهمالسلام تعویذ فرمودند.
* ۸ راهکار برای در امان ماندن از چشم زخم
وی با اشاره به «مِنْ شَرِّ کُلِّ عَیْنٍ لَامَّهٍ» مبنی بر اینکه چشم
میتواند چنین اثر سوئی را به دنبال داشته باشد، خاطرنشان کرد: در روایات
برای خنثیکردن چشمزخم مطالبی آمده نشان میدهد که این مسأله میتواند
اثرگذار باشد و چندین راهکار برای آن ذکر شده است. نخست یاد خداست، از امام
صادق (ع) روایت شده است که برای جلوگیری از این خطر، یکی از راهکارها یاد
خداوند است. دوم تکرار «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ.» سوم
گفتن «آمنت بالله و صلی الله علی محمد و آله»، چهارم قرائت سوره ناس و
فلق، پنجم نوشتن سورههای حمد، ناس، فلق، آیهالکرسی و همراه داشتن آن، ششم
قرائت سه مرتبه «مَا شَاءَ اللهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا
بِاللَّهِ العلی العظیم» هفتم همراهداشتن حرز امام جواد یا انگشتری که حرز
امام جواد(ع) برآن نوشته شده باشد. هشتم دستکردن انگشتر عقیق و تأثیر آن
در جلوگیری از بروز بعضی بلاها و بدیها برای انسان میتواند مؤثر باشد.
ساجدی با تأکید بر اینکه چشم زخم میتواند یکی از عوامل حادثهساز باشد
همچنان که رعد و برق، طوفان، سیل، زلزله، غیبت، دروغ، بدگمانی و صد عامل
دیگر میتواند حوادثی را برای انسان رقم بزند، گفت: البته این طور نیست که
ما بتوانیم هر کسی را به چشم زخم، متهم کنیم چراکه کاری حرام است بعضی از
انسانها هستند وقتی مشکلی برای آنها پیدا میشود آن را به کسانی که چشمشان
شور است نسبت میدهند، چه بسا این نوعی اتهام و تهمت زدن به دیگران و کاری
حرام است و ما حق نداریم بگوییم فلانی ما را چشم زده است. اما اصل مطلب،
قابل قبول است.
وی اظهار داشت: از آنجایی که گاهی اوقات افراد به دنبال بهانههایی هستند
تا عقبماندگیها و شکستها، ضعفها و تنبلیهای خویش را توجیه کنند آن را
به دیگران نسبت میدهند و میگویند فلانی مرا چشم کرده است اینها آسیبهایی
است که باید در جامعه از آنها اجتناب شود. لذا موضوع چشم زخم یک بحث مهمی
است و میشود نیروی مرموز چشمها را که خداوند این توانایی را به برخی از
افراد داده است را با دعا کردن تحت کنترل درآورد و از انجام کارهای خرافی و
عوامانه جلوگیری کرد و افراد باید با روشهای مشروع خود را حفظ کنند.
چه جوری میشه چشم زخم رو دفع کرد؟؟؟
ساده ترین و موثرترین راه حل صدقه دادنه.
روشن کردن شمع می تونه انرژی های منفی موجود در محیط رو پاکسازی کنه.
سوزاندن عود، اسفند و کندر هم تاثیر مثبت داره.
قرار دادن نمک در اتاقتون هم بسیار موثره. اگه از بلور نمک (سنگ نمک)
استفاده کنید بهتره اما آب نمک هم تاثیر مشابهی داره. نمک انرژی منفی محیط
رو جذب می کنه.
خواندن آیه (وان یکاد) هم در جلوگیری از چشم زخم بسیار موثره
برای در امان ماندن از چشم زخم همراه داشتن سنگ فیروزه بسیار نافع بوده و
موثر است . همراه داشتن حرز ائمه بسته به طالع شخص نیز مناسب است . همچنین
خواندن هر روز صبح شش مرتبه توحید و .به چهار طرف بسیار نافع بوده . خواندن
یاسین نیز تاکید شده است .
اسپند بهترین وسیله برای از بین بردن چشم زخم و بد نظری و شور چشمی است
هر کاری که میکنید با نام مبارک بسم الله باشه
بهترین راهها خواندن چهار قل و بخصوص سوره ناس هستش اون هم بعد از نماز صبح
تا جایی که نوشتن اگه تا ۴۰ روز خوندن سوره ناس را ادامه بدید و به دور
خودتون بدمید بعد از اون خواهید تونست با خواندن و دمیدن حاله ای از نور را
دور و بر خودتون مشاهده کنید که محافظ شماس .
اینکه چشم زخم در برخی افراد یک امر طبیعی است یا اینکه اختیاری است و
میتوان از آن جلوگیری کرد ذکر این نکته لازم است که بعضی گفتهاند چشم کسی
که از روی حسادت یا از روی شگفتی به موردی حساس میشود، تشعشعی از خود
ساطع میکند، که شاید بتوان گفت این حالت قدرت نفس آن شخص است. بی شک چشم
زخم به عنوان علت ناقصه و در طول علت فاعلی حقیقی یعنی خداوند متعال قرار
دارد و به إذن او تأثیر میگذارد. نکته بعدی آن که این قدرت تحت اختیار و
اراده آن شخص نیست که زخم خود را تنها نثار دشمنان کند، با این همه کسی که
چشم او دچار این قدرت شده است، شایسته است به نکات زیر برای جلوگیری از
آسیب رسانی کمتر به مؤمنین توجه کند.
الف) اگر انسانی میداند این قدرت در چشمهای اوست تا آنجا که ممکن است به اموری که مورد شگفتی یا حسادت او است، نگاه نکند، یا اگر نگاه کرد فوراً روی خود را برگرداند و با دعا و توسل اثر آن نگاه را از بین ببرد.
ب) اگر چیزی به ذهن چنین شخصی خطور کرد با ذکر «لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم» به قدرت خدا اقرار کند و به او پناه ببرد.
ج) هر چه ایمان به خدا، معاد و عقاید مذهبی محکم تر باشد، اموری مثل چشم زخم در آنجا زمینه بروز و ظهور کمتری پیدا میکند و در صورت رعایت این موارد و اصول مربوطه اگر احیانا چشم زخمی اتفاق افتاد، دیگر آن شخص مقصر نیست.
شورى چشم (چشمزخم)، با عدل الهى و با اراده و قدرت خداوند، چگونه سازگار است؟
در پاسخ باید گفت که شورى چشم، نوعى قدرت روحى شخص و یک سبب غیرمادى است
و مانند بسیارى از اسباب مادى، مثل قدرت بازو و زور پنجه، اثرگذارى خارجى
دارد و سنت خدا و نظام علّى و معلولى بر این استوار است که ابزارهاى مادى و
قدرتهاى روحى و معنوى در جهان، داراى تأثیر باشند و همانگونه که قدرت
مادى انسانها در ضرر یا سود رساندن
به دیگران منافاتى با عدالت و حکمت خداوند ندارد، قدرت غیرمادى آنان نیز منافاتى با این مسئله ندارد.
چطور میشود چشم کسى بر اشیا و یا بدن دیگرى تأثیر بگذارد؟
باید توجه داشت که وقتى مىگویند چشم، این چشم خودش به تنهایى موضوعیت ندارد؛ بلکه ابزار روح است و روح بعضىها این قدرت را دارد
که اثرگذارى بر چیزهاى خارج داشته باشد؛ حتى ناخودآگاه و ناخواسته.
در حقیقت، چشم زخم اینطور است که چیزى براى شخص، جلب توجه مىکند و در روحش اثر مىگذارد و او مىتواند با روحش بر دیگرى و یا
بر چیزى که برایش جالب بوده، اثر منفى بگذارد. از نظر کسانى که روحشناس و
انسانشناس هستند، ثابت شده که انسان مىتواند اثر غیرمادى بر خارج داشته
باشد.
اگر کسى بگوید معقول نیست، مىگوییم: اگر شخصى مقابل چشم شما خمیازه بکشد،
چه اتفاقى مىافتد؟ آیا مىتوانید جلو خود را بگیرید و شما خمیازه نکشید؟
این اثرگذارى، غیرمادى است (مگر براى افرادى خاص). شادى، غم و امثال آن،
اثر بر روح مىگذارند و چشم و گوش و اعضا و جوارح انسان، ابزار آن هستند و
در واقع، آن اعضا وسیلهها و راههاى تأثیر و تأثر
روح هستند.
گاهى دیدن هم در کار نیست؛ مثلاً کسى در خانهاش نشسته، مىشنود فلانى
معاملهاى کرده و چند میلیون تومان سود برده است و حالتى برایش پیش مىآید
و آن شخص را چشم مىزند و بیچارهاش مىکند.
نظر مراجع تقلید درباره چشم زخم
بر اساس استفتاء انجام شده از دفتر آیت الله موسوی اردبیلی آخرین آیات مبارکه سوره قلم که می فرماید “و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند و مىگفتند او واقعا دیوانهاى است” به پیغمبر نازل شد تا از چشم زخم در امان باشد و استفاده از این آیه برای در امان ماندن از چشم زخم کاربردی است.
در استفتاء از دفتر آیت الله جعفر سبحانی نیز استفاده از برخی آیات قرآن چون آیه ۵۱ سوره قلم و آیه الکرسی برای استفاده علیه چشم زخم مورد تأیید قرار گرفت و طی آن به کاربرد دعاهایی چون تعویذ و شرف الشمس که در مفاتیح نیز ذکر شده اشاره شد.
دفتر آیت الله نوری همدانی در پاسخ به استفتاءدر رابطه با استفاده از مهره های آبی رنگ به عنوان دستبند، گردنبند یا آویز در منازل تأکید کرد که این مهره ها دارای هیچ مستند شرعی نیست. ممکن است بتوان برای برخی سنگها چون عقیق خواصی را برشمرد اما درباره مهره های آبی رنگ مستند شرعی وجود ندارد، در رابطه با جلوگیری از چشم زخم خواندن “و ان یکاد ( آیه ۵۱ سوره قلم)”، آیه الکرسی و یا چهارقل در روایات آمده است. در این استفتاء همچنین تأکید شده است که دعای شرف الشمس و تعویذ از دعاهای مستند در این رابطه هستند.
در تفسیر نمونه در رابطه با آیه ۵۱ سوره قلم آمده است: بسیارى از مفسران گفته اند: منظور این است که دشمنان به هنگامى که آیات با عظمت قرآن را از تو مى شنوند، به قدرى خشمگین و ناراحت مى شوند و با عداوت به تو نگاه مى کنند که گویى مى خواهند تو را با چشمهاى خود بر زمین افکنند و نابود کنند! و در توضیح این معنى جمعى افزوده اند که آنها مى خواهند از طریق چشم زدن که بسیارى از مردم به آن عقیده دارند و مى گویند در بعضى از چشمها اثر مرموزى نهفته است که با یک نگاه مخصوص ممکن است طرف را بیمار یا هلاک کند، تو را از بین ببرند.
تفسیر نمونه در ادامه آورده است: بعضى دیگر گفته اند که این کنایه از نگاههاى بسیار غضب آلود است. تفسیر دیگرى براى این آیه به نظر مى رسد که شاید از تفسیرهاى بالا نزدیکتر باشد و آن اینکه قرآن مى خواهد تضاد عجیبى را که در میان گفته هاى دشمنان اسلام وجود داشت با این بیان ظاهر سازد و آن این است که آنها وقتى آیات قرآن را مى شنوند آنقدر مجذوب مى شوند و در برابر آن اعجاب مى کنند که مى خواهند تو را چشم بزنند.
از رسول گرامی اسلام روایت شده که روزی آن حضرت از قبرستان بقیع میگذشت و فرمودند: به خدا قسم بیشتر اهل این قبرستان به سبب چشم زخم در اینجا آرمیدهاند.
از امام صادق (ع) روایت شده است: اگر این قبرها شکافته شود هر آیینه
میبینید که بیشتر مردگان به سبب چشم زخم مردهاند، زیرا چشم زخم حق است.
آگاه باشید که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: چشم زخم حق است پس هر کس از سیرت و
صورت برادر مسلمانش خشنود شد، خدا را یاد کند، زیرا وقتی خداوند را به یاد
آورد، ضرری به برادر مؤمنش نمیرسد.
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: کسی که چیزی از برادرش او را متعجب
ساخت، بگوید: «تَبارکَ اللّه اَحسَن الخالقین» زیرا چشم زخم حق است.
از رسول خدا (ص) روایت شده است: چشم زخم حق است، وقتی یکی از شماها به انسان یا حیوانی یا اشیاء دیگری که زیبا است بنگرد و تعجب نماید، بگوید: «آمنتُ بالله و صلی الله علی محمد و آله» پس از آن، اثر چشمش خنثی میشود.
چشم زخم در سرتاسر جهان
چشمزخم از قدیمترین باورهاى بشر و احتمالاً فراگیرترین و رایجترین باور فراعلمى در سراسر جهان و از جمله در جهان اسلام است، هر چند در دوران جدید در فرایند روزافزونِ عرفیشدن، این باور از بسیارى از حوزههاى زیست ـ جهان بشرى عقب نشسته است و اکنون بیشتر به مثابه باورى عامیانه حضور دارد.
چشم زخم از لحاظ علمی
باور به چشمزخم در گونهشناسى پدیدارشناختى، در گروه باورهاى توجیهکننده جاى میگیرد که در فقدان تبیین هاى علمى تجربى، برخى رویدادهاى ناگوار و آسیبهاى پدید آمده را فارغ از روابطِ علّى و معلولىِ اثباتپذیر و آزمونپذیر، توجیه و بنابر منطق ویژه خود معقولسازى میکند و مدلّل میدارد؛ بنابراین با وجود برخى تلاشها براى یافتن سرچشمه این باور و نشان دادن مسیر اشاعه آن به نقاط دیگر[۱]، چشمزخم را باید باورى نوعى دانست که در همه حوزههاى تمدنى به طور اصیل پدید آمده و در جریان فربهشدنهاى مکرر، از اخذ و اقتباسهاى میانْ فرهنگى تأثیر پذیرفته است. همچنین، باور به چشمزخم در واقع یک مادرْباور (باورِ مُولّد یا گروهْ باور) است و شبکهاى وسیع از باورهاى دیگر را دربردارد که یا اصولا بر اثر باور به چشمزخم پدید آمدهاند یا در ذیل مجموعه فرهنگى چشمزخم مندرج میشوند و معنا مییابند.
علت شور چشمی یا چشم زخم
صرفنظر از مسئله سازوکار تأثیر چشمزخم، مایه اصلى و مقوم آن را اغلب حسِ رشک و حسادت به چیزهاى خوب و مطلوب دانستهاند و عمدتاً آن را ناشى از محرومیت و تنگدستى تلقى کردهاندو از همینرو گفته شده که بهبود عمومىِ وضع رفاهى و اقتصادى و توسعه انسانى در ادوار متأخر، موجب کاهش باور به چشمزخم گردیده است.
دلایلى که معمولاً براى اثبات مبتنى بودن چشمزخم بر حس حسادت ارائه میشده، بیشتر ناظر به جنبههاى فرهنگى و برخى باورهاى عامیانه درباره صاحبان چشمشور بوده است: در سراسر جهان، باور بر آن است که افرادى که به نحوى دچار محرومیت، فقر، نقص و به طور کلى احساس کمبود نسبت به دیگراناند و از این رو ممکن است به دیگران حسادت بورزند، احتمالاً چشمانى شور و نگاهى زیانبار نیز دارند، از جمله افراد سالخورده، ناقصالخلقه، عقبافتاده، معلول، زشترو، کچل، موبور و چشمزاغ یا چشمآبى البته بیشتر در اقوامى که در میان آنها چشمان آبى یا موى بور، نامتعارف بود.
زنان نازا، پیر دختران، فقرا و تهیدستان با این یادآورى که در میان این افراد نیز نسبت هایى برقرار بوده است، مثلاً احتمال یا شدت شورچشمى زنان از مردان و پیرزنان از زنان جوان بیشتر بود طبعاً هر امر مطلوبى که در قطب مقابلِ این گونه افراد قرار داشت، ممکن بود موضوع حسادت و رشکبردن ایشان تلقى شود. از جمله کودکان، جوانان، ورزشکاران، زیبارویان، نوعروسان و تازهدامادان، زنان باردار، موقعیت هاى مسرتبار همچون اعیاد و جشنها، سفرههاى رنگین غذا، مال و ثروت، درختان و مزارع سرسبز، حیوانات، خانهها، مغازهها، اتومبیلها و غیره
انواع روشهای درمانی چشم زخم
مشاهده و تأکید بر باورهاى مردم درباره روشهاى پیشگیرى و درمان اثر سوء چشمزخم نیز تا حدى این همانى یا ابتناى چشمزخم بر حسد را تأیید میکند: مردم میکوشیدهاند با تدابیر مختلف، چیزهاى جذاب و قابلِ حسادت را از معرض نگاههاى رشکآمیز دیگران دور کنند یا آنها را به نحوى غیرجذاب جلوه دهند. مثلاً بر اندام کودکان خود لباسهاى چرکین، مندرس و بیقواره میپوشاندند، رویشان را نمیشستند و آنان را نمیآراستند. بر اندام پسرکان لباسهاى دخترانه میپوشاندند و مویشان را چون دخترکان، بلند میکردند و گاه از ته میتراشیدند. کودکان خود را با القابى حاکى از ضعف و نقص ــ مثلاً خِنگ، عقبافتاده، دست و پاچلفتى و از این قبیل ــ صدا میکردند یا در برابر دیگران، پیوسته معایب فرزندان خود را برمیشمردند و آنان را تحقیر و سرزنش میکردند، به دیگران اجازه نمیدادند از محاسن فرزندانشان سخن بگویند و خود نیز از ایشان تعریف و تمجید نمیکردند و حتى گاه از بیان شمار درست فرزندان خود طفره میرفتند. در و دیوارهاى بیرونى خانهها را یا بدون تزیین میگذاشتند یا به نحوی که در نظر رهگذران، زشت و فقیرانه جلوه کند، میساختند همچنین پوشاندن صورت مردان و زنان با نقاب یا حجاب در سرزمین هاى عربى و به ویژه شمال افریقا تدبیرى براى حفظ از چشمزخم دانسته شده است.[گو این که واژه حجاب، در عربى به معناى تعویذ و شىء دافع چشم زخم نیز بوده است.]
پیوند چشم زخم و حسد
باور به چشمزخم همچون دیگر مادرْباورها در شکلدهى یا جهتدهى بسیاریاز سلیقههاى ترجیحى یا امتناعى، عادات و رفتارهاى اجتماعى یا رفتارهاى فردىِ اجتماعْ پرورد بسیار تأثیرگذار بوده است: در گفتگوهاى روزمره، اوراد و اذکار دافع چشمزخم، به ویژه ماشاءاللّه، بسامد بالایى دارد؛ در نامگذاری ها از برخى نامهاى ناظر به این باور همچون ماشاءاللّه، خداپناه، على پناه براى تسمیه فرزندان خود استفاده میکردند یا یک فرد را به چند نام میخواندند.در رابطه والدین و فرزندان، عیبجویى و تحقیر فرزندان نزد دیگران و کوچک جلوه دادن موفقیت هاى او، هنوز هم نزد بسیارى از خانوادهها معمول است، گو این که بعضاً استشعارى به مسئله چشمزخم در این موارد ملاحظه نمیشود؛ در تشکیلات حکومتى، برخى حکمرانان کسانى را براى دفع چشمزخم استخدام میکردند و گاه مردم میبایست براى دفع چشمزخم از حاکم، مراسمى انجام میدادند.۰]
در مهمانی ها، گاه نه از روى احترام بلکه از ترس چشمزخم، زنان را در تغذیه مقدم میداشتند. صرفنظر از خوى مهماننوازى و سخاوت در برخى مناطق رسم بود که هر کسى را حتى اگر بیدعوت در ضیافت یا در کنار سفرهاى حاضر میشد، پذیرایى کنند و شدیداً اصرار میکردند که دستکم «یک لقمه بردارد». در روابط جمعى اگر کسى را به شورچشمى میشناختند، وظیفه خود میدانستند که براى نشان دادن خیرخواهى، او را به همگان معرفى کنندو حکایات راجع به این افراد، نقل محافل بود.در ژستها، اشاره کردن با انگشت به سمت افراد یا نشان دادن کف دست با انگشتان باز به دیگران حرکت پسندیدهاى تلقى نمیشد؛ در رفتار دینى، با آنکه حیواناتى چون خوک از لحاظ شرعى نجس و استفاده از شیر و گوشت و پوست آنها حرام است، گاه چنین حیوانى را در کنار دامهاى خود در طویله نگاه میداشتند در تجارت، اگر کسى اصرار میکرد که چیزى را از کسى بخرد، طرف ناچار میشد حتى بدون رضایت خاطر، آن را به او بفروشد یا اگر کسى از چیزى که در تملک دیگرى بود، بسیار تمجید و تعریف میکرد، رسم بود که شىء نظر گرفته را به طرف هدیه بدهند و این البته به سوء استفادههاى رندانهاى نیز میانجامید. چنانکه رندان، گاه از افراد شورچشم براى وادار کردن صاحبان احشام به ذبح و قربانى کردن حیوان و اطعام مردم با گوشت آن، سوءاستفاده میکردند؛ در زیباییشناسى، افراد بور، زاغ یا سبز یا آبى چشم از نظر مردم، زیبا محسوب نمیشدند و از ایشان احتراز میشد.در هنر باور به چشمزخم به ویژه در هنرهاى تزیینى و جواهرسازى در جهان اسلام، نقش بسیارى داشته و در نقاشى، خالکوبى، کندهکارى، حکاکى، بافتن فرش، پارچه و پرده، کاشیکارى، و تزیینات داخلى بناها، نقوش و علائم و نمادهاى ضدچشم زخم، از بنمایههاى بسیار رایج بوده است. و به ویژه در هنر جواهرسازى، ساخت انواعِ لوحههاى آویز کوچک با اوراد ضدچشمزخم، از جمله لوحه معروف چهل بسماللّه و نیز ساختِ آویزها و انگشترهایى مرصع به فیروزه، تأثیر وسیع این باور را بازمینمایاند.
چشمزخم و رفتار اجتماعى
در میان یهودیان باور بر این بود که نود و نه درصد مرگها ناشى از چشم زخم است و تنها یک درصد مردمان به مرگ طبیعى میمیرند.
این باور در میان مردم عرب به صورت مَثَلهایى از این دست درآمد: «اکثر مردم
یا نیمى از مردم بر اثر چشمزخم میمیرند»، «دو سوم گورستانها را چشمزخم
پر کرده است» یا «چشمزخم، خانهها را خالى و گورها را پر میکند».
پیوند دادن مرگ و به طریق اولى بیمارى با چشم زخم در پزشکى جهان باستان
به ویژه در بینالنهرین سنت بود و پزشک بینالنهرینى، پیش از آغاز فرایند
درمان، ابتدا طى عملیاتى مشخص میکرد که بیمارى ناشى از عاملى
ماوراءالطبیعى مثلاً چشم زخم، چشم بد، دهان بد، انگشت بد است یا آنکه ناشى
از عاملى طبیعى و مادّى است و باید با دارو درمان شود.این سنت کهن در
ادوار متأخرتر نیز همچنان در حوزه طب عامیانه در جهان اسلام رواج داشته
است.]
علاوه بر بیماری هایى چون تب، آبله و سرخک حتى ناراحتى و گریه شدید کودکان
که میتوانست علل مختلفى داشته باشد و نیز حوادثى که عملاً بر اثر
بیاحتیاطى و غفلت والدین از کودکان رخ میداد، از جمله پرت شدن از بلندى،
زمین خوردن و سوختن، ناشى از نظر بد و چشمزخم تلقى میشد و در نتیجه در
کنار مداواى عرفى، عملیات جادویى دفع چشمزخم نیز در طب عامیانه تجویز
میگردید. البته در چنین مواردى، نسبت دادن حادثه به چشم زخم، علاوه بر
توجیه قصور و تقصیر مادر یا پرستار کودک به دیگران میفهماند که این
خانواده مورد غبطه و حسد دیگران است، ضمن آنکه در جریانِ تشخیصِ این که چه
کسى به کودک نظر زده، هم معمولاً به برخى افراد بنا به خصومت هاى قبلى،
ایرادِ اتهام میشد و هم فرصتى براى پر کردن اوقات فراغت زنان فراهم
میآمد.
از سوى دیگر همچنان که گاه چشمزخم در پیوند با سحر، عامل بیمارى انگاشته
میشد. گاهى نیز در پیوند با عوامل عرفى بیماریزا همچون آب بد و بوى بد،
مولد بیمارى تلقى میگردید هشدارهایى از این دست نیز که اگر زن باردار به
جسدِ مرده نگاه کند، بچهاش شورچشم میشود احتمالاً توصیهاى طبى براى حفظ
زنان باردار از آسیب روحى ناشى از حضور در مراسم خاکسپارى و محیط گورستان
بوده است.
چشمزخم در پزشکى عامیانه
پرسیدهاید آیا چشم زخم تأثیر دارد؟ بله چشم زخم تأثیر دارد، قرآن هم به آن اشاره دارد و میفرماید: «وَإِن یکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ * وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ»؛ محققاً آنها که کافر شدند وقتی قرآن را شنیدند نزدیک شد با چشمهای خود تو را به زمین بیندازند و گفتند او دیوانه است- در حالیکه این حرفها همه از شدت خشمشان بود- و قرآن چیزی جز ذکر الهی برای عالمیان نیست.
رسول خدا(ص) در تفسیر آیه فوق فرمودند: «چشم زخم، حق است» نیز میفرماید: «إِنَّ الْعَیْنَ لَتُدْخِلُ الرَّجُلَ الْقَبْرَ وَ تُدْخِلُ الْجَمَلَ الْقِدْر» چشمزخم؛ مرد سالم را در قبر و شتر سالم را در دیگ میکند. حالا بر شخصیتی مثل پیامبر(ص) اثر نمیکند بحث دیگری است. مگر میشود روح قدرتمند رسول خدا(ص) تحت تأثیر روحهای تنگ قرار گیرد؟ آری روحها میتوانند بر همدیگر تأثیر گذارند ولی شرطش آن است که آن روحها از همدیگر تأثیرپذیر باشند.
در موضوع چشمزخم قضیه از این قرار است که بعضی از روحها در عین تنگنظری، در تمرکز روی موضوعی رشد کردهاند، همانطور که بعضی از روحها در عین وسعت، در تمرکز روی موضوعی رشد کردهاند. این که می فرمایند: نگاه به صورت مقدس امیرالمؤمنین (ع) ثواب دارد، به جهت بهرهمندی از روح متعالی آن حضرت است.
چون روحی که پشت این صورت قرار دارد آنقدر با برکت و نسبت به بقیه دلسوز و مهربان میباشد که انسان با نظر به آن حضرت از آن روح متأثر میشود. یا اینکه میگویند به دیدن ارحام بروید تا روحتان تغذیه شود، چون ارحام نظر لطف به ما میکنند و روحمان وسعت مییابد.
ائمه که جای خود دارد، حتی علمائی که روی خود زحمت کشیدهاند میتوانند آنچنان روح انسان را تحت تأثیر قرار دهند که میل او تغییر کند. یکی از رفقای خوب ما میگفت دلم میخواست از یک سلسله افکار راحت شوم ولی زورم به خودم نمیرسید، خدمت یکی از علماء رفتم و عرض کردم حاج آقا شما به من بفرمائید این افکار را از ذهنم دور بریزم. آن عالم قضیه دستش بود به من دستور دادند که دیگر آنطور فکر نکنید و آن افکار را دور بریزید. رفیق ما میفرمود بعد از آن دیگر آن فکرها از ذهنم رفت.
آری تأثیر افکار بر افکار یک واقعیت است ولی اکثر آنهایی که دنبال فالگیر و رمال و احضار روح میروند تاوان جدا شدن از روح اولیاء و علماء ربانی را میدهند. از منبر و مسجد و روحانی جداشدن آرامآرام کار را به رجوع به فالگیر، رمال و جادوگر و شیطان میکشاند. روح انسان طوری است که نیاز دارد با بقیه ارتباط برقرار کند، حتی در سیر و سلوک این قدر که ارتباط با استاد مؤثر است کتاب مؤثر نیست، کتاب در مرتبه دوم است، چون تأثیر جنبههای روحانی استادِ واقعی سرعت سیر را بیشتر میکند.
همانطور که روحهای پاک میتوانند از خود انوار معنوی القاء کنند و عزمها را در توجه به معنویات زیاد نمایند و در نتیجه انسان قدرت تمرکز در مسائل توحیدی نصیبش شود، بعضی از روحها چون در مسائل پست متمرکز شدهاند، میتوانند روح افراد را تحت تأثیر تنگ نظری خود قرار دهند و در نتیجه بدن انسان چون تحت تأثیر روح است، آسیب ببیند. شاید طرف خودش نداند که حسود است ولی وقتی امکاناتی را در زندگی شما دید نمیتواند تحمل کند، روحی که شدیداً به حسادتش میدان بدهد به طوری که سختش باشد که مثلاً شما عینک خود را عوض کردهاید، به عینک که نگاه میکند، شرایط از بینرفتن آن پیش میآید، یا میشکند و یا گم میشود و …،
این روح مثل یک مرتاض شده است که سالها روح خود را روی موضوعی متمرکز
کرده، با این فرق که روح خود را در توجه به افراد متمرکز کردهاند و در اثر
آن تمرکز و آن حسادت در برخورد با دیگران – حتی ناخودآگاه- بر روح افراد
تأثیر میگذارند به طوری که جسم آنها هم تحت تأثیر قرار میگیرد، و یا روح
آنها به سوی جهتی سیر میکند که موجب هلاکتشان میشود. به همین جهت به ما
فرمودهاند امکانات خود را خیلی به نمایش نگذارید.
امیرالمؤمنین(ع) از دوران کودکی مکرر پیش میآمد که چشمهایشان درد
میگرفت. به طوری که ایشان در جنگ خیبر در آن شبی که فردایش خیبر را فتح
کردند، آنقدر چشمشان درد میکرده است که وقتی پیامبر(ص) فرمودند؛ فردا
پرچم را به کسی میدهم که کرّار است و فرّار نیست. اصحاب میگویند به
همهکس فکر میکردیم به غیر از امیرالمومنین.(ع) پیامبر(ص) آب دهان
مبارکشان را بر چشمان امیرالمومنین(ع) مالیدند. حضرت علی(ع) میفرمایند؛
دیگر برای همیشه چشمانم خوب شد. چون رسول خدا(ص) با این عمل روح
امیرالمؤمنین(ع) را تحت تأثیر روح خود قرار دادند.
در خاطرات آیت الله بروجردی داریم که ایشان در دوره میانسالی چشمشان ضعیف میشود و خیلی غصه میخورند که مطالعه و تحقیقاتشان مختل شده است، میگویند در بین دسته عزاداران امام حسین(ع) که گِل روی سرشان مالیده بودند یک کمی از آن گلها را به چشمانم مالیدم و تا سن ۸۰ سالگی دیگر نیازی به عینک نداشتند. چون از طریق گِلهای سر عزاداران سیدالشهداء(ع) به نور آن حضرت متصل شدند و روحشان تحت تأثیر نور حضرت سیدالشهداء(ع)، به نحو بهتری قدرت تدبیر بدنشان را پیدا کرد.
عرضم این بود؛ روحی که بیست سال است حسادتش را مدام رشد داده است آنقدر
در تنگ نظری رشد کرده که وقتی به شما نگاه میکند بر جسم و روح شما تأثیر
میگذارد.
در مورد میدان عمل انسانی که قدرت چشمزخم زدن دارد موضوع بر همان اساسی
است که خداوند در مورد ساحران فرمود که: «وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ
أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ»؛ آنها نمیتوانند به احدی ضرر برسانند مگر
به اذن خدا. همانطور که شما از دیگر عوامل ممکن است به اذن الهی ضربه
بخورید، چشمزخم هم از آن عوامل است، زمینهی تأثیر در شما باید فراهم
باشد، مثل سرما خوردگی که زمینه تأثیر ویروسِ آن در شما باید باشد، و یا
مثل فریب خوردن از افراد که با تحریک خیالْ انسان را فریب میدهند.
ریشهی تمام این تأثیرات، در تأثیرپذیری روح در خود انسان است. کسی که توکلش به خدا کم است بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرد و به اسبابهای دنیایی امیدوار میشود. روحی که با خدای واحد به نحو مطلوب مرتبط نیست، جهت روحش در آرزوهای دنیایی پراکنده است و لذا عزم واحد ندارد و جهت روحش به همان اندازه ضعیف میشود و تحت تأثیر روح فردی قرار میگیرد که قدرت چشمزخم دارد.
مگر میشود هم چشمزخم نخوری و سحر و جادو بر تو اثر نکند و هم سجده و رکوع طولانی نداشته باشی؟ اکثر مردمی که به نحو مطلوب به عبادت نمیپردازند عموماً از شیطان بازی میخورند، حال یا جادوگران بازیشان میدهد یا خیالاتشان تحت تأثیر تبلیغات قرار میگیرد، فرق نمیکند، اگر برایت جادو هم نکنند، هزار جورِ دیگر جادو شدهای، نجات از این خطرات را باید با رکوع و سجود حل کنیم.
ما هستیم که باید با اصلاح خود تأثیر چشمزدن آنها را به صفر برسانم.
جایگاه چشمزخم فیزیک ذهن
علاوه بر قرآن که برخلاف برخی باورها ، چشم زخم را جزو امور خرافی ندانسته و به نمونه های از آن اشاره می کند، در روایات نیز برای رهایی از چشم زخم «رقیه» یا همان دعای چشم زخم سفارش شده است.
در حدیثی آمده است اسماء بنت عمیس از پیامبر (ص) برای تهیه دعایی برای چشم زخم کسب تکلیف نمود و پیامبر فرمود: مانعی ندارد، اگر چیزی می توانست بر قضا و قدر پیشی گیرد، چشم زخم بود و در حدیث دیگری آمده است که امیرالمومنین (ع) فرمود: پیامبر برای امام حسن(ع) و امام حسین (ع) رقیه گرفت و این دعا را خواند: « اعیذ کما بکلمات الله التامات وأسمائه الحسنى کلها عامه من شر السامه والهامه ومن شر کل عین لامه ومن شر حاسد إذا حسد»؛
یعنی : شما را می سپارم به تمام کلمات و اسمای حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هرچشم بد و حسود آنگاه که حسد ورزد. سپس پیامبر نگاهی به ما کرد و فرمود « حضرت ابراهیم (ع) این چنین برای اسماعیل و اسخاق (ع) تویذ کرد.»
امام علی (ع) نیز می فرماید: چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است.(۱)
چشم زخم واقعیت دارد
این مطلب قابل انکار نیست که بعضى اجزاء غیر مرئى و لطیف از چشم هاى بد (و
باصطلاح چشم هاى شور) جدا می شود و در طرف اثر می کند و این خاصیتى است که
در بعضى از چشم ها است مانند خاصیت هایى که در چیزهاى دیگر وجود دارد .
قرآن با آیات « وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُزْلِقُونَکَ
بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُواْ الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ
لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ،و نزدیک بود کسانى
که کفر ورزیدند، چون قرآن را شنیدند، تو را چشم بزنند و مىگویند: او
دیوانه است. در حالى که آن قرآن جز مایه بیدارى براى جهانیان نیست، بر این
موضوع صحه می گذارد.(۲)
پیامبر (ص) در این باره می فرماید: «انّ العین حقّ و انّها تُدخل الجمل والثور التّنور» چشم زخم حق است و به قدرى کارساز است که شتر و گاو را داخل تنور مىکند. (۳)
چشم زخم لازم نیست از دشمن باشد. گاهى دوست از دوست خودش به خاطر داشتن کمالى تعجب مىکند و لذا در حدیث داریم که اگر از دوست خود چیزى دیدید که تعجب کردید، خدا را یاد کنید تا بلاى چشم زخم دفع شود و چه بسیارند کسانى که به وسیله چشم زخم هلاک شده و جان دادهاند. (۴)
و درباره تاثیر حسد نیز در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) امام رضا علیه السلام از پدر بزرگوارش و آن حضرت از آبای گرامش حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده اند که فرمودند :نزدیک است که حسد ( و در روایتی دیگر چشم زخم ) از قضا و قدر الهی سبقت گیرد.
برای رهایی از چشم زخم چه کنیم؟
امام رضا علیه السلام در حدیثی تعبیر «العین حقٌّ» را درباره چشم زخم بکار برده و ضمن تأیید اصل چشم زخم توصیه هایی برای این موضوع دارند. (۵)
از امام رضا علیه پرسیدند آیا چشم زخم واقعیت دارد؟ ایشان فرمودند:آری ،هرگاه تو را چشم زنند،کف دستت را مقابل صورتت قرار ده و سوره حمد و قل هو الله احد و معوذتین را قرائت کن و هر دو کف را به صورتت بکش .خداوند تو را از گزند آن حفظ می کند.(۶)
در حدیثی معمر بن خلاد می گوید: با امام رضا علیهالسلام دریکی از بازارهای خراسان بودم آن حضرت به من امر کرد که بوی خوش را (عطر) برای آن حضرت بخرم. پس هنگامی که آن را گرفتم با تعجب به آن نگاه کرد و به من فرمود: ای معمر به درستی که چشم زخم حق است! پس در رقعهای سوره حمد و قل هو الله احد و معوذتین و آیهالکرسی را بنویس و آن را داخل کوزه یا شیشهای در بسته قرار ده.
و در حدیثی دیگر که کلینی از امام رضا علیه السلام روایت کرده است، امام(ع) روشی را که برای دفع چشمزخم توصیه میشده ــ یعنی فرد چشمزن خود را شستشو دهد و سپس چشمخورده، خود را با آن آب شستشو کند ــ ناشایست خوانده و به جای آن، برخی اعمال دینی، مانند قرائت حمد و مُعَوِّذَتین، را سفارش کرده اند. (۷)
از کجا بدانیم چشم زخم خورده ایم؟
علائم روانی و یا روحی که اختصاص به چشم زخم داشته باشد ندارد. علائمی که در ظاهر برای چشم زخم رخ میدهد با برخی دیگر از تصرفات غیر عادی مشابه است مثلا بعضی از این علائم با علامت طلسم و یا با جادو و حتی با دعای منفی(مراد نفرین است) یکی است.
علت این است که نه فرایند آن قابل مشاهده است و نه مکانیزم آن قابل کشف و رصد است، چرا که این مسئله غیرعادی بوده و از سلسله علل مادی و طبیعی خارج است (البته علل خاص خود را دارد که مادی نیستند).آن چه ما مشاهده میکنیم پیامدها و آثار است نه فرایند شکل گیری و نه مکانیزم تأثیر.
آنچه در این رابطه مهم است این است که چشم زخم قابل کنترل بوده و اثر آن هم آن مقدار که مربوط به ساحتهای روحی است قابل زدودن است یعنی هم قابل دفع است و هم قابل رفع. روشن است که آن دسته از آثار وضعی چشم زخم که درزمان گذشته اتفاق افتاده (مانند تصادف با یک وسیله نقلیه) هم چنین اتفاقاتی که مربوط ذهن بوده (مانند پیدایش بدبینی نسبت به اطرافیان)، هم چنین ضررهای مادی که در اثر چشم زخم رخ داده (مانند شکستن لوازم خانه) بدین علت که مربوط به زمان سابق است قابل تدارک نیست.
باید توجه شود که چشم زخم همیشه از ناحیه دیگران نشأت نمیگیرد. گاهی انسانها خود عامل چشم زخم به خویشند. چرا که مهمترین سبب در چشم زخم دو عامل اصلی است.اولین سبب تعجب است که معمولا در بین مردم این سبب بیشتر شناخته شده است. دومین سبب محبت شدید است. مانند جایی که مادری بخاطر علاقه زاید الوصف به فرزند خوردسالش، خود فرزند دلبندش را چشم میزند.
قابل ذکر این که از روایت معصومین بر می آید که خداوند از سر لطف خویش به گونه ای مومنین را با الهامات معنوی آگاه می کند. مراد از الهامات، کشف و کراماتی که ویژه عرفان و صاحبدلان است نیست، بلکه مراد این است که انسان با مشاهده برخی از علائم غیر عادی متوجه میشود که حادثه ای در حال وقوع است مانند این که طبق روایات اگر کسی ظرفی از منزلش سقوط کرده و سالم بماند باید این را علامت نحوست پنداشته و دعا کرده و صدقه بدهد(مراد میزانی از سقوط است که عموما منجر به شکستن میشود). چنین اشراقاتی معمولا برای ما افراد عادی قابل تصور است و هر کدام تجربه ای در این خصوص داریم. خلاصه این که در معارف دینی راه خروج از این بن بست را به هر دو شکل(رفع و دفع چشم زخم) به ما آموخته اند.
مراد از رفع پیشگیری است؛ به این معنا که کسانی که در معرض قرار دارند قبل از اصابت چشم زخم خود را واکسینه کنند.
مراد از دفع هم این است که اگر کسی الان مبتلا شده و آثار غیر عادی در
خود یا زندگی خویش مشاهده میکند میتواند با ابزارهای خاص شرعی مانند پاره
ای از اوارد و اذکار اثرات سوئی که در حال وقوع است را از خویش دور نماید.
مانند کسی که در اثر چشم زخم، به بیماری مبتلا شده و مرض او در حال تشدید
است. همین طور پاره ای از اعمال و مناسک دینی مانند صدقه (که هم در رفع و
هم در دفع موثر است) بنا بر متون دینی قادرند لایه محافظی ایجاد کرده و به
اذن الهی اثر سوء چشم زخم را برطرف نمایند.
فراموش نکنیم که اثربخش ترین ابزار در این خصوص که همیشه خاصیت رفعی و دفعی
را با خود به همراه دارد، التزام به واجبات الهی و ترک محرمات دینی است.
این خاصیت که نامش تقواست در سایه چنین تعبدی رخ میدهد که در قرآن هم به آن
تصریح شده است. من یتق الله یجعل له مخرجا. (تقوای الهی راه خروج از هر بن
بستی است).
ایا مهره های آبی که برای جلوگیری ازچشم زخم قرار میدهند خرافات است؟ راه مقابله با آن چیست؟
عرب جاهلی به منظور در امان ماندن از آزار ارواح خبیثه و جنون و چشم
زخم، آویزه هایی از استخوان مردگان، سنگ های جادویی و پارچه های آلوده به
کثافات می آویختند(نوری، یحیی؛ جاهلیت و اسلام، ص ۴۸۳). بدین ترتیب برای
آویزه های جادویی، اثر مافوق طبیعی قائل بودند و آنها را در همه حال با خود
همراه داشتند. پیامبر گرامی اسلام(ص) این امر را بی اثر دانسته، اذهان بی
خبران را آگاه ساختند و راه صحیح را به آنان نشان دادند. آن حضرت از سر
شفقت و دلسوزی به پدران و مادران تذکر داده و می فرمودند: « این آویزه های
بی اثر را از بچه ها دور سازید و آنها را با این قلاده ها به رنج
میفکنید.(بخاری؛ الجامع الصحیح، ج ۵، ص ۲۱۵۶) حضرت سپس آنها را برای علاج
بیماری ها به داروهای سودمند راهنمایی می کردند.
علاوه بر انکار تاثیرات جادویی ومافوق طبیعی این اشیاء در روایات نبوی،
پیامبر گرامی (ص) آنها را با روح خداپرستی ناسازگار دانسته، معادل شرک
معرفی کرده است.
پیامبر گرامی (ص) برای دفع چشم زخم هر گاه خانه ای خریداری می کرد یا چشمه ای جاری می ساخت، گوسفندی ذبح می نمود که نام این عمل « ذبائح الجن» بوده است. امروزه نیز در میان ما رسم است که وقتی خانه ای جدید و یا وسیله نقلیه و مانند آن را خریداری می کنیم، گوسفندی را قربانی می کنیم.
البته دانشمندان نیز تاثیر خاص برخی از چشم ها را پذیرفته اند. آنها
معتقدند که در برخی از چشم ها نیروی خاصی نهفته است که با تمرین می توان آن
را تقویت کرد.لذا اصل وجود چشم زخم در روایات تأیید شده ولی این گونه
راههای خرافی برای مقابله با آن رد شده اند. کما اینکه اصل وجود سحر و
طلسمات نیز مورد تأیید است. لذا در احادیث اهل بیت (ع) دعاهای ویژه ای برای
مقابله با این گونه امور تعلیم داده شده. البته باید دانست که بسیاری از
آنها که مدّعی ابطال سحر و چشم زخم هستند شیّادند و حتّی سواد درستی هم
ندارند ؛ امّا هستند افرادی که حقیقتاً در این گونه فنون تبحّر داشته
باشند.
اما درمان این مشکل یعنی چشم زخم:
الف) یاد کردن خداوند؛ از امام صادق(ع) روایت شده است: «هر کس از سیرت و
صورت برادر مسلمانش خشنود شود، خدا را یاد کند؛ زیرا وقتى خداوند را به یاد
آورد ضررى به برادر مؤمنش نمىرسد»، (بحارالانوار، ج ۶۰ ، ص ۲۵). ب ) گفتن
«تبارک اللّه احسن الخالقین؛ امام صادق(ع) فرمود: «کسى که چیزى از برادرش
او را متعجب ساخت این جمله را بگوید، زیرا چشمزخم واقعیّت دارد »، (همان،
ص ۲۶). ج ) گفتن «امنتُ باللّه و صلى اللّه على محمد و آله»؛ پس از آن
اثر چشمزخم خنثى مىگردد. د ) قرائت سوره «ناس» و «فلق» هنگام ترس از
چشمخوردن،(همان، ج ۹۲). ه ) نوشتن سورههاى «حمد»، «اخلاص»، «ناس»، «فلق» و
«آیهالکرسى» در ورقهاى و به همراه داشتن آن، (همان، ص ۲۵). و ) قرائت سه
مرتبه ذکر «ماشاءاللّه لاحول ولا قوه الا باللّه العلى العظیم» به هنگام
ترس از چشم خوردن یا چشم زدن، (همان، ص ۲۶). اما نکته ای که قابل ذکر می
باشد این است که واقعیت داشتن چشم زخم منافاتی با اراده و خواست و قدرت
خداوند ندارد بلکه این مسأله نوعی قدرت ماوراء الطبیعه است که خداوند آن را
قرار داده مانند بسیاری از کارهای دیگر که به واسطه تربیت و قدرت روح آدمی
قابل تحقق است.
ـ امّا راه مقابله با این خرافات
راه مقابله با چنین خرافاتی آن است که مردم را با حقیقت این امور و با
سابقه ی آن ـ که از اعمال مشرکین است ـ آشنا نماییم ؛ و احادیث اهل بیت (ع)
را در این باره به گوش آنها برسانیم. و از آنها بخواهیم که اگر مدرکی علمی
یا شرعی برای درستی این امور دارند ارائه دهند. نیز باید کوشید که دست
افراد شیّاد در این زمینه برای مردم باز شود ؛ تا بدانند که اینها از رهگذر
این گونه خرافات می خواهند جیبهای خود را پر نمایند.
وقتی انسان از درک حقایق و رابطه منطقی پدیده ها عاجز باشد، برای تسکین و
اقناع خود به قوه خیال پناه می برد و به کمک آن اباطیل و اساطیر گوناگونی
می سازد و جهانی پر از خدایان و ارواح نامرئی به وجود می آورد. چون انسان
نادان با مشاهده عجایب طبیعت دچار حیرت می شود، بی اختیار مجذوب آنها شده،
در برابرشان سر تعظیم فرود می آورد و گاهی آنها را خدای خود می خواند؛ بر
این اساس، می توان گفت: خرافات زاده تخیل، تحیر و واهمه انسانی است.
بر اساس برخی از آیات قرآنی- که بعضی دین پژوهی ها نیز آن را تأیید میکند –
بشر ابتدا یکتا پرست بوده و پرستش بت، ماه، ستاره یا انسان از نوع
انحرافهایی است که به تدریج به وجود آمده است.
در تاریخ فرهنگ بشری به ویژه در عصر جاهلی، خرافات نمودها و جلوه های
متعددی داشته است. هم اکنون نیز در کشورهای مختلف حتی در کشورهای پیشرفته
با وجود رشد علمی و فنی، باز در فرهنگ و سنن اجتماعی آنها، نشانه هایی از
خرافات وجود دارد، بازارمشاغلی چون رمالی و جادوگری، طالع بینی و کف بینی
رونق بسیاری دارد. زیرا رشد عقلی توأم با رشد علمی صورت نگرفته است.
در تعریف خرافه گفته شده است: خرافه، یعنی رویدادهایی را که انتظار نداشته
ایم رخ دهند، به پدیده هایی نسبت دهیم که هیچ رابطه منطقی ای میان آنها
یافت نمی شود مثل اینکه گمان کنیم گذشتن از زیر نردبان، سبب بروز فلان
حادثه رانندگی چند روز پس از آن می شود… در صورتی که این رویدادها هیچ اثری
بر هیچ چیز دیگر ندارند.
شاید بهترین تعریفی که بتوان ارائه کرد و مورد پذیرش ادیان باشد این است: «
خرافه، ترس بیهوده از عوامل و مرتبط دانستن پدیده های نامربوط به یکدیگر
است که رابطه بین آنها نه از نظر علم و عقل ثابت شده و نه از سوی دین تایید
شده است» ( علوی نژاد، سید حیدر؛ قرآن و خرافه باوری، مجله پژوهش های
قرآنی ش.۳۷)
۱٫ عطسه کردن
عرب جاهلی عطسه کردن را شوم و نکبت زا می دانست و چون عطسه را علامت بلا و
حادثه تلخ می دانست، دست به کاری نمی زد. اعتقاد به تاثیر گذاری عطسه هنوز
هم در جوامع امروزی کم و بیش اعتبار دارد و به نظر برخی، یک عطسه نشانه
نحوست و بدی آن کار و دو عطسه نشانه خوبی و میمنت آن کار است.
با مطالعه تاریخ گذشته، به این نکته پی می بریم که به اثر گذاری عطسه بسیار
توجه شده است بطوری که در توصیف دلاوری و شجاعت جنگجویی می گفتند: او
آنچنان دلاوری است که عطسه او را از به کام شیر رفتن و نبرد باز نمی دارد.
اسلام با این پندار خرافی مبارزه کرده، عطسه را نعمتی برای بدن برشمرده است
که مستلزم حمد و شکر پروردگار است. پیامبر اکرم می فرماید: خداوند عطسه را
دوست می دارد و خمیازه را مکروه می داند. هر گاه کسی عطسه کند، حمد خدا
گوید و هر مسلمانی که عطسه را می شنود، او را دعا گفته و از خداوند مزید
رحمت طلب کند( بخاری؛ الجامع الصحیح، ج ۵، ص ۲۲۹۰) ؛ و در برخی روایات آمده
که عطسه موجب دفع بیماری می شود. یعنی عطسه در حقیقت نوعی مکانیسم دفاعی
است از سوی بدن برای بیرون راندن عوامل مزاحم مثل میکروبها یا گرد و غبار و
عوامل حسّاسیّت زا.
در نتیجه اینکه؛ در مورد عطسه، صبرکردن لازم نیست.
پس در این باره دستورى در اسلام نداریم و اساسا روح اسلام با این گونه
مطالب سازش ندارد، تا آنجا کـه دسـتـور مى دهد هنگامى که تصمیم بر کارى
گرفتید، اگر کسى فال بد زد اعتنا نکنید و بر خـدا تـوکـل نـمـوده به دنبال
هدف روان شوید و فال بد زدن را نشانه شرک قرار داده است. آرى دربـاره عـطسه
وارد شده است که هرگاه یکى از شما عطسه کرد، در حق او دعا کنید و بگویید:
یـرحـمکم اللّه؛ رحمت خدا شامل حال شما گردد، طرف نیز متقابلاً دعا کند و
بگوید: یغفر اللّه لکم؛ خداوند شما را بیامرزد. اما صبر کردن و قدرى مکث
نمودن و یا فرق گذاردن بین یک عطسه و دو عطسه، همگى افسانه است که باید
مسلمان آگاه و دانا از این افسانه ها بپرهیزد.
چگونه از زخم چشم دیگران در امان باشیم؟
چشم زخم واقعیتی است که بسیاری را گرفتار خود دارد و متاسفانه خیلی ها هم از این موضوع کاسبی می کنند.
شاید بتوان یکی از مصادیق “شر الوسواس الخناس “را بتوان همین چشم زخم برشمرد لذا برای رهایی از آن توصیه هایی نیز وارد شده است.
امام رضا علیه السلام برای رهایی از چشم زخم چنین توصیه ای دارند
راوی می گوید:از آن حضرت پرسیدم:چشم زخم واقعیت دارد؟ایشان فرمودند:آری
،هرگاه تو را چشم زنند،کف دستت را مقابل صورتت قرار ده و سوره حمد و قل هو
الله احد و معوذتین را قرائت کن و هر دو کف را به صورتت بکش .خداوند تو را
از گزند آن حفظ می کند.
مکارم الاخلاق ص ۴۷۴
چشمزخم در شعر شاعران فارسی
شعر فارسی علاوه بر آنکه نمایانگر اندیشهها و احساسات شاعران است،
تجلّیگاه افکار، اعتقادات، آداب، رسوم، و فرهنگ حاکم بر جامعه ایشان نیز
هست. از اینرو بررسی عناصر فرهنگ عامّه در شعر شاعران، از دو دیدگاه، قابل
توجه و حائز اهمّیت است: یکی استخراج ویژگیهای فرهنگی این عناصر از خلال
شعر شاعران، و دیگر نقد و بررسی شیوه بهرهگیری شاعران از این عناصر در
هنرپردازیهای شاعرانه خویش.
از جمله این عناصر که در فرهنگ همه ملل جهان رواج گستردهای دارد، عنصر
چشمزخم است. شواهد بسیاری درباره این عنصر اعتقادی و فرهنگی بشر، در
افسانههای قدیمی ملل، متون دینی و پایگاههای اینترنتی معاصر وجود دارد.
در متون شعری فارسی نیز درباره چشمزخم، ابیات و شواهد متنوّع و بسیاری
میتوان یافت که تنوّع آنها، حاکی از اهمّیت فرهنگی و ادبی ویژه این عنصر
در متون ادبی است.
بررسی دواوین شاعران بزرگ زبان و ادبیات فارسی، نشان میدهد عنصر چشمزخم
از وجوه گوناگون، مورد توجه ایشان قرار گرفته است و شاعران با
باریکاندیشیهای خود، مفاهیم جدیدی را در این زمینه آفریدهاند که پیش از
آنان سابقهای نداشته است.
تعویذ چشم زخم :
حرز چشم زخم
وارد شده آیه وَ اِنْ یَکادُ بخوانند
و نیز از حضرت صادق علیه السلام مروى است که چون ترسد که چشم او در کسى یا
چشم کسى در او تاءثیر کند سه مرتبه بگوید: ما شآءَاللَّهُ لا قُوَّهَ اِلاّ
بِاللَّهِ الْعَلِىِ الْعَظیمِ
و وارد شده که هرگاه احدى خود را به هیاءت نیکو آراست پس بخواند وقتى که از
منزل بیرون مى شود دو قُلْ اَعُوذُ را تا ضرر نرساند به او چیزى باذن
اللَّه تعالى
و نیز از براى دفع چشم زخم وارد شده که دستها را برابر رو بلند کند و سوره
حمد و توحید و دو قُلْ اَعُوذُ را بخواند و دست بر پیش سر بکشد
ایضاً تعویذ چشم زخم :
اَللّهُمَّ رَبَّ مَطَرٍ حابِسٍ وَ حَجَرٍ یابِسٍ وَ لَیْلٍ دامِسٍ وَ رَطْبٍ وَ یابِسٍ رُدَّ عَیْنَ
خدایا اى پروردگار باران در حبس و سنگ سخت و شب تار و هر تر و خشک برگردان چشم
الْعایِنِ عَلَیْهِ فى کَبِدِهِ وَ نَحْرِهِ وَ مالِهِ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ
چشم زن را بر خودش در جگرش و گلویش و مالش ((دیده بگردان آیا بینى در آسمان شکافى سپس
ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ اِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسیرٌ
دوباره دیده بازگردان تا دور مانده از هدف به تو بازگردد وامانده ))
تعویذ دیگر بگوید:
اَللّهُمَّ ذَا السُّلْطانِ
خدایا اى صاحب سلطنت
الْعَظیمِ وَالْمَنِّ الْقَدیمِ وَالْوَجْهِ الْکَریمِ ذَا الْکَلِماتِ التّامّاتِ وَالدَّعَواتِ
بزرگ و نعمت دیرین و ذات بزرگوار و صاحب کلمات تام و تمام و دعاهاى
المُسْتَجابات عافِ فُلاناً مِنْ اَنْفُسِ الْجِنِّ وَ اَعْیُنِ الاِْنْسِ
مستجاب شده عافیت ده فلانى را از نفسهاى جنیان و چشم مردم
و این تعویذى است که رسول خدا صلى الله علیه و آله براى حسنین علیهماالسلام
خواند و اصحاب خویش را فرمود که زنهار اولاد خویش را به این کلمات تعویذ
کنید،
تعویذ چشم زخم براى حیوانات وغیره مروى از امیرالمؤ منین علیه السلام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظیمِ عَبَسَ عابِسٍ وَ شَهابَ قابسٍ حَجَرَ یابِسٍ
بنام خداى بخشاینده مهربان بنام خداى بزرگ بر ترش رویى ترش روى و اخگر فروزان و سنگ خشک
رَدَدْتُ عَیْنَالعایِنِ عَلَیْهِ مِنْ رَاءْسِهِ اِلى قَدَمَیْهِ اَخَذَ عَیْناهُ قابِضٌ بِکِلاهُ وَ عَلى
بازگرداندم چشم چشم زن را بر خودش از سر تا به پایش بگیرد دو چشمش را گیرنده او و بر همسایه و
جارِهِ وَاَقارِبِهِ جِلْدُهُ دَقیقٌ وَ دَمُهُ رَقیقٌ وَ بابُ الْمَکْرُوهِ تَلیقُ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ
خویشانش و پوستش نازک و خونش رقیق و درب مکروه سزاى او است ((پس دیده را بگردان آیا
تَرى مِنْ فُطُورٍ ثمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ اِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسیرٌ
شکافى در آسمانها بینى سپس بازگردان دوباره تا دور مانده از هدف به تو بازگردد و وامانده باشد))
آخرین ورودی ها
- کینه چه اثر منفی دارد
- دعارفع حسود دشمن
- چه ایه هایی درقران برای از بین بردن سحر وجادوخوباست
- چشم زخم چبست ایادرخصوص نظرگرفتن مستندی وجوذارد
- اگر سوره یوسف رابه نمک بخوانیم وبه لباس همسر بپاشیم چع مشود
- شفا دختر گردن نمیگرد
- بی حجابی چه اثری در چشم و نظر دارد
- طرز شکستن تخم بادعا
- آیا طلسم و جادو انسان را به کارهای بد می کشاند
- روماییل